مدیر برنامهها و تهیه کننده آثار «مرتضی پاشایی»، که پس از درگذشت این خواننده در هیچ رسانهای حاضر به گفتوگو نشده بود، از انتشار آلبوم آخر پاشایی تا پیش از نوروز خبر داد.
خبرگزاری فارس: آخرین آلبوم «مرتضی پاشایی» تا پیش از نوروز منتشر میشود
به گزارش خبرگزاری فارس، مهدی کُرد درباره تمام مسائل بوجود آمده اعم از برخی اظهار نظرها و سوءتفاهمها و البته اتهامهایی که نسبت به او و اطرافیان پاشایی عنوان شده بود، سخن گفت و برای نخستین بار خبر انتشار آخرین آلبوم رسمی این خواننده را بازگو کرد.
کُرد در ابتدای سخنانش اظهار داشت: «روزهای سختی را ما و البته خانواده محترم آقای پاشایی گذراندند و در این بین لطف و حضور بی شمار مردم باعث شد روزهای مهم و تاریخیای را هنر این مملکت شاهد باشد.»
وی درباره حاشیههای بوجود آمده در مراسم ترحیم و تشییع این خواننده نیز گفت: «من اسم آن اتفاقات را حاشیه نمیگذارم. مرتضی عزیز مردم شده بود و این بزرگترین لطفی ست که خداوند میتواند برای بندهاش در نظر بگیرد. اشکهای مردم و دیدن آن حضور بینظیر نشان داد که مرتضی سالم زندگی کرده و این محبوبیت حاصل زندگی سالم او در تمام سالهای فعالیت هنریاش بوده است. تحمل جای خالی مرتضی کار راحتی نیست.»
وی همچنین از انتشار آخرین آلبوم رسمی این خواننده خبر داد و گفت: «آلبوم آثار یادگار مانده از این خواننده را به زودی منتشر میکنیم تا به نوعی پاسخ لطف دوستداران مرتضی پاشایی را با این هدیه داده باشیم. این آلبوم حتما تا پیش از عید نوروز روانه بازار موسیقی کشور خواهد شد.»
«مهدی کُرد» همچنین درباره اظهارات خانواده مرتضی پاشایی درباره خودش که همچنان از تجارب او در انتشار آثار جدید این خواننده استفاده خواهد شد نیز گفت: « ازلطف خانواده پاشایی نسبت به خودم ممنونم و من در کنارشان و مطیع اوامر آنها هستم. هر چه کردم و خواهم کرد وظیفهای بیش در قبال برادر مرحومم مرتضی نبوده و کماکان برای زنده ماندن نام و یاد مرتضی و اسطوره شدن نامش تا زمانی که هنر زنده و جاری است، از جان و دل و از صمیم قلب تلاش خواهم کرد. باشد که صدای مرتضی جاودانه و تا ابد در دل و جان تاریخ باقی بماند. مرتضی بود و هست و خواهد بود و این را باید همه بدانند که مهدی کرد عضو کوچکی از خانواده پاشاییست و همچون گذشته خود را وقف صدای برادرش خواهد کرد.»
پدر و عموی مرتضی پاشایی پیش از این در گفتگوها و اظهار نظرهایی در رسانهها عنوان کرده بودند: «از این پس و بعد از فوت مرتضی پاشایی خانواده و عموی او مسئول قانونی آثار او هستند و هر کس میخواهد از این خواننده چیزی منتشر کند باید با آنها تماس بگیرد. مالیکت معنوی تمامی آثار مرتضی اعم از قطعاتی که در استودیوهای مختلف دارد، باید لحاظ شود. انتشار این آثار غیرمجاز خواهد بود مگر این که با دکتر منصور پاشایی عموی مرتضی و مصطفی هماهنگی شود. ایشان تا اطلاع ثانوی سخنگو و مسئول برنامههای مرتضی پاشایی هستند و در آینده نزدیک هم به صورت رسمی اعلام خواهیم کرد. در حال انجام اقداماتی هستیم که دکتر منصور پاشایی به صورت قانونی به عنوان مسئول برنامههای مرتضی معرفی شود. هر کسی که قراردادی داشته است تا ساعت زنده بودن مرتضی اعتبار دارد و مرتضی برای بعد از فوتش با هیچ کس قراردادی ندارد. در ادامه فعالیت های هنری مرتضی عزیز قطعا از همکاری و کمکهای بیشائبه آقای «مهدی کُرد» استفاده خواهیم کرد و ایشان همچون گذشته امین خانواده پاشایی هستند.»
بیست و چهار مهر
اولین اجرای من و آخرین اجرای مرتضی
از فشار زیاد وقتی "یکی هست" و خوند فکر کردم داره گریه میکنه وقتی نگاش کردم دیدم داره میخنده . از خستگیش بود
بهش گفتم خسته ای برو استراحت کن نیازی نیست بیای بشینیا ما همینجوری قبولت داریم.
گفت ای بابا شما پنجاه بار اومدی کنسرت ما یه بارم ما میایم حالا چی میشه مگه.
آقا چهل و نه تا کنسرت به ما بدهکاری کجا رفتی ؟
پس از گذشت چهل روز از درگذشت خواننده پاپ ایران مرتضی پاشایی و حضور گسترده مردم در مراسم خاکسپاری و ترحیم این خواننده جوان، هنوز مباحث و چالشها درباره «پدیده پاشایی» ادامه دارد.
خبرگزاری فارس ـ گروه آیین و اندیشه: چالشها درباره علل محبوبیت زندهیاد مرتضی پاشایی به پایان نرسیده است تا جایی که تحلیلگران و جامعهشناسان درباره حرکت اجتماعی مردم در حمایت از این خواننده در اکثر مطبوعات و رسانهها مطالبی را بیان کردند و از آن به عنوان «پدیده پاشایی» نام بردند.
اما نکته اینجاست که صحبتهای هفته گذشته یوسف اباذری استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران واکنشهای زیادی را دررسانهها به ویژه شبکههای اجتماعی در پی داشت.
دراین گزارش نکات عمده صحبتهای جامعهشناسان درباره پدیده پاشایی و محبوبیت او را با هم مرور میکنیم.
در جدول زیر شرح اظهار نظر جامعهشناسان و مردم درباره پدیده پاشایی آورده شده و بیانگر آن است که توده مردم در این زمینه حق چندانی برای روشنفکران قایل نیستند:
نام و مسئولیت | منتقد یا مدافع | شرح اظهارنظر |
یوسف اباذری ـ استاد دانشگاه تهران |
منتقد پدیده پاشایی |
-پاشایی یک خواننده پاپ در سیر موسیقی مبتذلترین نوع موسیقی بود. موسیقی او مبتذل محض است و سادهترین،مسخرهترین و احمقانهترین و بدترین نوع موسیقی محسوب می شود. صدای فالش، موسیقی مسخره، شعر مسخره تر. -دلیل اصلی شکل گیری پدیده پاشایی سیاست زدایی است که نمود آن میدان دادن به افراد غیرنخبه چون ورزشکاران، بازیگران و خوانندگان در امور سیاسی است. در سال های اخیر هم حاکمیت و هم مردم دچار ترسی متقابل از یکدیگر شده اند. ازاین رو هم مردم و هم حاکمیت به سمت سیاست زدایی حرکت می کنند و دراین فضا شخصی چون پاشایی به یک اسطوره در نماد تمرکز بر امور غیرسیاسی تبدیل می شود سرانجام این موسیقی، فاشیسم است و مردمی که این خواننده را می پسندند نیز ابله هستند! |
حمیدرضا جلایی پور ـ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران | مدافع پدیده پاشایی |
-تغییرات اجتماعی فراگیر جامعه ناشی از گسترش آموزش و رسانههای عمومی، ستاره بودن پاشایی در موسیقی پاپ و پرطرفدار بودن این موسیقی، حضور در برنامههای صدا و سیما و همسانی ویژگیهای شخصیتی خواننده پاپ با شرکتکنندگان در مراسم وی، چهار عامل و محرک برای حضور مردم در مراسم تشییع جنازه پاشایی بود. -از منظر جامعه شناسی پدیده ای در این ابعاد تصادفی شکل نمی گیرد، شاید دست اندرکاران تصور کنند دیگر جوانانی که پوشش و رفتارشان مطلوب صدا و سیما نیست کمتر دراین مراسم می آیند ولی اتفاقا هم آنها آمدند و هم زنان چادری و هم با حجاب اسلامی! -پاشایی دو ماه پیش از فوتش توانست چندین شب سالن چند هزار نفره برج میلاد را برای کنسرتهایش پر از جمعیت کند و در سایت پرمخاطب رادیو جوان که ربطی به صدا و سینما ندارد هم مدتهاست پرلایکترین خواننده ایرانی است. اینها نشان می دهد که با هر معیاری پاشایی خواننده و آهنگساز عامه پسند و پرمخاطب و محبوبی بوده و تعداد زیادی از ایرانیان و فارسیزبانان با ترانه هایش خاطره و ارتباط عاطفی نزدیک دارند. -صحبتهای اباذری به صحرای کربلا زدن است بیشتر به جوسازی روشنفکری شبیه است تا تحلیل! این درست است که جامعه شناسی انتقادی جامعه شناسی اثباتی نیست و آشکارا با جهت گیری ارزشی همراه است ولی به معنای این نیست که زیرعنوان جامعه شناسی انتقادی می توان هر حرف غیرمستندی را زد! |
سعید معیدفر ـ جامعهشناس و استاد بازنشسته | مدافع پدیده پاشایی | -بحث شکاف نسلی در کشور ما چند سال است که مطرح شده است اما شاید کسی باور نداشت که چنین پدیده ای اتفاق بیافتد. ما نسلی داریم که برآمده از انقلاب است و این نسل همچنان صدای بسیار بلندی دارد. |
هادی خانیکی ـ استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی | مدافع پدیده پاشایی | -مرگ پاشایی یک فراواقعیت است که مدت ها در ذهن بسیاری از کارشناسان خواهد ماند زیرا شکل گیری این پدیده موجب شد بسیاری از کارشناسان اجتماعی و مسولان جامعه غافلگیر شوند. |
محمدامین قانعی راد ـ رئیس انجمن جامعه شناسی مردم ایران | مدافع پدیده پاشایی | -مردم ایران از لحاظ فرهنگی مردمانی عاطفی هستند که معمولا در سوگ افراد بزرگ همیشه نهایت احترام را به فرد دارند و مصداق این سخن من حضور گسترده مردم در تشییع جنازه «آیتالله بروجردی» مرجع تقلید برجسته، «غلامرضا تختی» قهرمان کشتی جهان و المپیک سالهای قبل از انقلاب است. |
ناصرفکوهی ـ استاد مردم شناسی دانشگاه تهران | مدافع پدیده پاشایی | -امروز بسیاری از موسیقیدانان، منتقدان هنری و حتی بسیاری از افراد عادی جامعه ما، موسیقی پاپ را سطحی، سبک، بیارزش و حتی غیر اخلاقی میدانند. این افراد ممکن است تصورشان آن باشد که همه مردم باید به موسیقی کلاسیک غربی یا ایرانی گوش بسپارند و کتابهای عمیق فلسفی و سیاسی و اقتصادی مطالعه کنند؛ اما هیچ جامعهای در جهان به این صورت اداره نمیشود و مردم سلایق خود را دارند. |
ناصر پاشایی، عموی مرتضی پاشایی به نمایندگی از خانواده ایشان | مدافع پدیده پاشایی، منتقد جریان روشنفکری | -مبتذل دانستن و زیر سوال بردن یک سبک موسیقی و هنر و یا تایید و تکریم آن مستلزم داشتن تخصص و دانش در خصوص موضوع است. آیا بهتر نیست که نقد سطح هنری و اصالت و یا ابتذال موسیقی را به اهلش واگذاریم . حدس و گمان آقای اباذری از اینجا ناشی می شود که تصور می کنند حاکمیت می خواهد تا با بزرگ جلوه دادن بعضی از هنرمندان و ورزشکاران از جامعه سیاست زدایی کند. اولا باید عرض کنم که بنده در مقامی نیستم که بخواهم از سوی دولتمردان به ایشان پاسخ دهم، و این به عهده خود متولیان امور است اما از مرتضی دفاع می کنم و میگویم که وی در طول حیات کوتاه خود به هیچ وجه وارد سیاست نشد و ابزار دست هیچکس و هیچ گروهی قرار نگرفت. |
سید بیوک محمدی استاد جامعه شناسی | موافق جریان روشنفکری و منتقد پدیده پاشایی |
-این پدیده هیچ پیچیدگی ندارد و کنش طبیعی و شناختهشده جامعه و برای جامعهشناسان آشناست. -«پدیده پاشایی» جزو گروه رفتاری «هیستریک» است در این گونه رفتارهای جمعی افراد احساس ناآرامی می کنند و این احساس آنها مثل این است که دراین لحظه نیاز دارند با هم باشند تا آرامش یابند.بنابراین معمولا این رفتارها بی هدف و بی برنامه است و در اصل معنای آنها سیاسی نیست اما مردم و حکومت از آنها تعبیر سیاسی دارند بنابراین پتانسیل سیاسی شدن پیدا میکند. |
حجتالاسلام بهمن اکبری ـ پژوهشگر و استاد دانشگاه | موافق پاشایی و منتقد جریان روشنفکری |
-متولدین دهه ٦٠ که به نوعی جامعه نتوانسته به نیازهای آنها پاسخ درستی بدهد در جریان درگذشت پاشایی نشان دادند که در صحنه اجتماع و فرهنگ و در جامعه حاضر هستند و آنچه در تصاویر و گزارشها هم دیده میشود این است که بیشتر جوانانی که آمده بودند میانگین سنی آنها عمدتا مربوط به دهه ٦٠ است مهمترین نماد این پدیده اجتماعی تجمع و وحدت بود. همگرایی و همبستگی و نگاه متحد داشتن و به عبارتی یک درد مشترک داشتند. نماد دیگر شورانگیزی است دراین پدیده جوانی و شورانگیزی باهم گره خورده است و نوعی شیدایی دیده می شود که در برخی موارد در قالب دعا هم بروز میکند. -برخی جوانان به این علت که جایگاه فرهنگی و اجتماعی آنها مشخص نشده است در این تجمع حضور یافتند تا پذیرفته شوند. این تجمع فرصتی برای اظهارِ خودِ جوانان بود. آنها اعلام میکردند ما را ببینید. شاید هم بتوان این حضور گسترده را نوعی اعتراض به نسل قبل و قشر نخبگان و رد مرجعیت آنان دانست که دردی مشترک بین جوانان است اما درمانی برای آن پیشبینی نشده است. -افرادی که تجربه حضور در تجمعهای بزرگ را دارند همه میدانند که در این تجمعها حوادثی هم ناخواسته به وقوع میپیوندند افرادی زیر دست و پا له میشوند، آسیب میبینند و مشکلاتی از این دست اما در این گردهمایی بزرگ یک مدارای عمومی و احساس رفاقت و دوستی عمیق بین افراد شکل گرفت. |
محمدجواد ادبی ـپژوهشگر | مدافع پدیده پاشایی و منتقد جریان روشنفکری |
-در شعرهای مرتضی پاشایی نوعی الهیاتپویشی وجود داشت. در این الهیات یعنی خدا کنار ماست و اگر ما رنج میکشیم او هم رنج میکشد. پاشایی در برخی اشعارش با خدا راز و نیاز میکند، پس دایره او دایره ایمان و ابزارش موسیقی است. ممکن است اشعار او از نظر فلسفی و ادبیاتی خیلی عمیق نباشد، اما چون حرف دل را میزند به دل مخاطب مینشیند. الهیاتپویشی نکته بسیار مهمی است و نه امر مذموم بلکه یک فرصت ممدوح است. فرصتی است که ما بازتاب هویت خودمان را در آینههای متکثر دوران مدرن میبینیم و اگر اینگونه نباشد تکگرایی و تکصدایی نمیتواند جوانان را قانع کند. -موسیقی مدرن هم چون موسیقی گذشته چه با ابزار مدرن نواخته شود چه ساختار مدرن داشته باشد عنصر حقیقت را دارد. همه اینها با هم منجر به شکلگیری شخصیتی میشود به نام مرتضی پاشایی که با موسیقی و صدای حزینش و نیایش که اسم یکی از کارهایش است. اگر موسیقی و فهم او از عالم موسیقی و کلام را هرمنوتیک توصیف و بررسی کنیم، میبینیم که او نیاز نسل جوان را درست تشخیص داده است. |
سید جواد میری ـ استاد جامعه شناسی و عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی | منتقد جریان روشنفکری ومدافع پدیده پاشایی |
-کنش اجتماعی به درگذشت پاشایی یک پدیده اجتماعی است که در سایر کشورهای جهان هم سابقه دارد. نبود محیط های خاص برای تخلیه روانی افراد در ایران موجب این پدیده شده است، تجربه مرگ پرنسس دایانا در انگلستان هم اینگونه بود بنابراین این موضوع فقط مختص ایران نیست. -ما در جامعهای زندگی میکنیم که فیسبوکش ممنوع است اما فیلترشکن در آن مجاز است. در مورد موسیقی پاپ هم بالاخره معلوم نیست این موسیقی مجاز است یا نه، اینها همه نشانههایی از یک جامعه خاکستری است، ما در جامعه مرزهای خاکستری داریم و افرادی در این مرزهای خاکستری ساکن هستند. بخشی از آنچه ما در پدیده پاشایی دیدیم از دل همین جامعه خاکستری بیرون میآید. تنها شفافیت است که میتواند پایانی بر این جامعه خاکستری باشد. |
محمد قوچانی ـ سردبیر روزنامه مردم امروز |
مدافع پدیده پاشایی منتقد جریان روشنفکری |
-مردم یا بخشی از مردم، با وجود سخنان تکان دهنده یوسف اباذری در دانشــگاه تهران، حضوری پررنگ بر سر مزار این خواننده جوان پاپ در بهشت زهرا داشتند. مردم یا بخشی از مردم، به پند روشنفکران خویش گوش نسپردند، اما حاکمیت، یا بخشی از حاکمیت به حرفهای اباذری خوب توجه کرد و با داربست کشیدن به دور مزار، این بار سعی کرد جمعیت را مهار کند و مانع از تبدیل یک حرکت اجتماعی به حرکتی سیاسی شود. -چرا مردم ایران به حرفهای روشنفکران گوش نمیکنند، اما حکمرانان حرفهای آنان را نه تنها جدی میگیرند بلکه به کار میبندند؟ |
مصطفی مهرآیین ـجامعه شناس | موافق جریان روشنفکری ومنتقد پدیده پاشایی |
-اباذری از معدود جامعهشناسان واقعا جامعهشناس ماست. اما اگر این تحلیلها در حد همین جلسه و حواشی آن باقی بماند، خود اباذری هم تبدیل به یک پاشایی میشود. واقعیت این است که جامعه ما به سرعت پدیدهها را تبدیل به مناسک و گپ میکند و مثل مواد مخدر، ذهنهای ما را چند روزی درگیر این بحثها میکند و با درگیر کردن خودمان با آنها تصور میکنیم جهان را تغییر دادهایم. در حالی که پس از رخدادن خماری پایان جو ناشی از این مباحث، خواهیم دید، در واقعیت چیزی تغییر نکرده و ما منتظر میمانیم برای جو و بحث جدید و درگیری جدید. -درمورد پاشایی نه مرگش نه موسیقی و نه واکنش ها به مرگش یک دست نبود |
سید ابوالحسن مختاباد - پژوهشگر موسیقی | منتقد پدیده پاشایی و موافق جریان روشنفکری | به یاد داشته باشیم که به قول ارسطو هر تغییری در هر جامعهای ابتدا از موسیقی آن جامعه آغاز میشود و قبول کنیم که ذائقه موسیقایی جامعه اگر نگوییم مبتذل، بسیار سبک و نازل شده است. نباید تردید کرد که نهیبهای لهیبصفتانه اباذری که او در آن مجلس بر میکشید، برای مدتی هر چند کوتاه شلاقی را بر پیکر جامعه دانشگاهی فرود آورد که خود را در برابر هنر و فرهنگ سطحی و سبک و عامیانه نبازند و جسارت گفتن دیدگاه های خود را داشته باشند و به نقد امر و هنر سطحی بپردازند و حداقل جایگاه آن را برای عده ای روشن کنند. |
حسین قاضیان ـ جامعه شناس |
مدافع پدیده پاشایی |
-مهمترین عامل محبوبیت پاشایی نقش پررنگ رسانه هاست.رسانههای همگانی در این رویداد نقش مرکزی داشتند، بهویژه پس از پخش صدای این خواننده در برنامه پربیننده «ماه عسل» که به مدت یک ماه هرشب از تلویزیون پخش میشد.
-در یک حرکت جمعی، مضمون درونی کمتر از شکل بیرونی اهمیت دارد، بنابراین ممکن است مضمون درونی از جهات مختلفی تغذیه شود و آدمها با انگیزههای متفاوت در این حرکت جمعی مشارکت کنند، اما نمیشود تنها یک مضمون مرکزی را به این حضور نسبت داد. -روشنفکران باید سعی کنند بدون در نظر گرفتن گرایشها و پسندهای خودشان جامعه را بشناسند. به عنوان مثال به صرف اینکه یک موسیقی برای آنها خوشایند نیست، معنایش این نیست که دیگران هم گوش نمیدهند. |
صادق پیوسته -دانشجوی دکتری جامعهشناسی |
مدافع پدیده پاشایی |
-حرف من این است که اباذری از موضع مناقشه برانگیز حرف میزند ولی چنان حرف میزند انگار دیگر جای بحثی دراین بحث نیست و همه کسانی که این حرف را زیرسوال میبرند احمق هستند، از قضا اگر چیزی به اسم فاشیسم بخواهد آغاز شود از اینجا شروع می شود، دقیقا از درون حرف استاد از جایی که حکمت شادان زندگی مردم به دست عقل نالان سپرده شود. -اباذری به درستی متوجه فردگرایی عجیبی که در استقامت پاشایی بوده، نیست. |
برخی نظرات مردم در شبکههای اجتماعی، سایتها و خبرگزاریهای داخلی | مدافعان پدیده پاشایی |
-صحبتهایی که جامعهشناسان مطرح کردند با عللی که جوانان در فضای مجازی برای تبدیل شدن پاشایی به پدیده مطرح میکنند متفاوت است و شاید علت آن عدم وقوف برخی جامعه شناسان به فضاهای مجازی باشد. -جوانان در ایران جایگاه خاصی ندارند و به همین دلیل هنر را برای مطرح شدن خود انتخاب میکنند. تعدادی از کسانی که در مراسمی مانند دفن پاشایی حضور مییابند برای دیدار با هنرمندان و عکس گرفتن با آنهاست. چه باید کرد که جوان ما جایگاهی درست برای عرضه کردن خود پیدا کند؟ -بنده مخالف لحن آقای اباذری هستم خیلی از مردم به مراسم خاکسپاری به هر دلیلی نرفتن و هرگز به خاطر سلایقشان به بقیه توهین نکردند و اصلا جزو کسانی نیستند که در فضاهای مجازی به بقیه توهین کنند، عقیده من این است که به مردم ایران نباید توهین کرد و اگر کسی عقیده اش این است که باید توهین کند باید بداند که جواب توهین، توهین است. ـ روشنفکران و نخبگان همیشه خود را برتر از مردم میدانند در حالی که باید قبول کنند چیزی از جامعه نمیدانند، برای همین است که معمولا در انتخابات هم پیشبینیهای غلط دارند! ـ آقای اباذری اگر واقعا استاد دانشگاه است باید یاد بگیرد اینگونه بی ادبانه صحبت نکند. ـ مرگ مرحوم پاشایی ما را غمگین کرد، میخواهم بدانم آیا شما وقتی از مرگ عزیزی غمگین میشوید در مراسم دفنش شرکت نمیکنید؟! ـ روشنفکری همیشه علیه مردم بوده و هست، این از خصوصیات منورالفکری است. ـ اباذری جان! ما ابلهیم، تو خوبی! ـ یک جوری به ما میگویند ابله که یکی نداند فکر میکند خودشان چه گلی به سر مردم زدهاند. |
برخی نظرات مردم در شبکههای اجتماعی و خبرگزاریها و سایتهای داخلی | مخالفان پدیده پاشایی |
-این لحن تند اباذری برای شرایط اجتماعی کشور لازم بود، سلیقه مردم دچار تغییر و تحولاتی شده که مثبت نیست حرفهای اباذری تند بود اما همیشه حقیقت برای مردم تلخ بوده که اینگونه بعضیها به ایشان تاختند. -باید قبول کرد تعدادی آدم معترض در ایران وجود دارد که به هر بهانهای حاضر است این اعتراض را نمایش بدهد... و همین است که مراسم تشییع جنازه که اساسا مراسمی مذهبی است و در آن باید دعا خواند و غمگین بود به کارناوالی تبدیل میشود که همه هنجارها و باورهای عمومی و اخلاقی را به هم میریزد. شما کدام مراسم تشییع را در کجای جهان سراغ دارید که در آن سوت و کف بزنند؟ با کنه سخنان آقای دکتر کاملا موافقم ولی با ادبیات و لحن ایشان نه. -مطمین باشید اگر روزی روزگاری خوانندههای اسم و رسم دار لوس آنجلسی هم بمیرند باید منتظر این جماعت معترض باشیم ... پاشایی زاییده یک خیزش وایبری و سایبری است و نه چیز دیگر. -این فقط مربوط به موسیقی ما نیست، صدا و سیما و سینماها هم با پخش و اکران فیلمهای دمدستی، سطح سلیقه مردم را کاهش داده و به مرحله نابودی کشانده است. -با اباذری موافقم. این ابتذال از شوهای تلویزیونی کممایه با اجرا و تهیهکنندگی مجریان چشم رنگی و بها دادن بیش از حد در این برنامهها به کممایه ترین بازیگران و خوانندهها شروع شد و متاسفانه سطح سلیقه مخاطب به گونهای مشمئز کننده پایین آمد. -پشتیبانی رسانه ملی از مرتضی پاشایی و اجرای زنده او پس از بیماری در استودیو دلیل اصلی مشهورشدن مرتضی پاشایی بود. |
- See more at: http://farsnews.com/newstext.php?nn=13931007001179#sthash.tqkNdtUS.dpuf
انوار» پژوهشگر برتر سال 93/ جنتی: حضور مردم در تشییع پاشایی تحلیل فرهنگی شود
وزیر ارشاد با اشاره به مراسم تشییع مرتضی پاشایی و حضور کثیر مردم در تالار وحدت و بهشت زهرا گفت: این موضوع باید از جهت فرهنگی تحلیل شود.
خبرگزاری فارس: «انوار» پژوهشگر برتر سال 93/ جنتی: حضور مردم در تشییع پاشایی تحلیل فرهنگی شود
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، مراسم معرفی برترینهای پژوهشهای فرهنگی صبح امروز با حضور علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اعتدال، سید مصطفی میرسلیم وزیر ارشاد دولت سازندگی و احمد مسجدجامعی وزیر ارشاد دولت اصلاحات در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
* جنتی: شبکه ملی نخبگان از کارهای واجب و ضروری است که متاسفانه از آن غفلت کردهایم
علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این مراسم به انجام امور کاربردی از سوی پژوهشگاه اشاره کرد و گفت: شبکه ملی نخبگان از کارهای واجب و ضروری است که متاسفانه از ان غفلت کردهایم.
جنتی به رصد فرهنگی اشاره کرد و متذکر شد: کارهایی مانند رصد فرهنگی که اخیرا شروع شده است و پروژههای دیگری که در این حوزه در حال انجام است، کارهای عموما پراکندهای است و باید جایی سامان پیدا کند و به طور مرتب مجموعه تحولات فرهنگی و هنری کشور رصد، تحلیل و برنامهریزی شود. ما باید بدانیم که چرا مثلا در اوایل انقلاب در یک سال نزدیک 83 میلیون نفر به سینما میروند ولی به تدریج این روند کاهش پیدا میکند و یا در حوزههای کتابخوانی و کتاب باید وضعیت کنونی تحلیل شود که چرا این گونه است؟
وی تشییع جنازه مرحوم مرتضی پاشایی را هم پدیدهای بسیار مهم و از جهت فرهنگی قابل تحلیل دانست و گفت: اینکه برای یک خواننده پاپ که 30 سال هم بیشتر نداشت این همه کثرت جمعیت را در بهشت زهرا و تالاروحدت شاهد بودیم باید تحلیل شود، این پدیده برای خیلیها غافلگیرکننده بود چرا که از ظهر تا شب روز تشییع جنازه، موفق نمیشوند جنازه ایشان را دفن کنند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به وظایف پژوهشگاه اشاره کرد و ادامه داد: نیاز است که پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات به عنوان پشتوانه پژوهشی وزارت ارشاد، توجه بیشتری به مسائل کاربردی کند چون ما در وزارت ارشاد آنقدر سرگرم مسائل اجرایی هستیم که اساسا فرصت فکر کردن به مسائل اصلی را که اتفاقا جزو وظایفمان نیز هست، نداریم.
* جوادی یگانه: راه اندازی شبکه ملی نخبگان برای شناسایی افراد در تمام نقاط کشور
محمدرضا جوادی یگانه رئیس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در این مراسم با اشاره به فوت پاشایی و حواشی مربوط به وی گفت: این پدیده خود تعجب برانگیز بود اما تفسیرها تعجب برانگیزتر است.
رییس پژوهشگاه فرهنک و ارتباطات گفت: دهه جدید دهه اجتماعی و فرهنگی است لذا ضرورت پژوهشهای فرهنگی بیشتر احساس می شود.
وی به کمرنگ بودن جایگاه پژوهش فرهنگی در قیاس با پژوهش فنی اشاره کرد و افزود: نهضت دسترسی به فرهنگ، لزوم احیای جشنواره های پژوهش فرهنگی سال، بارزسازی مرجعیت وزارت ارشاد در پژوهشهای فرهنگی کشور از برنامه هاست.
جوادی یگانه در ادامه به راه اندازی شبکه ملی نخبگان اشاره کرد و گفت: این شبکه سامان مییابد به گونه ای که هرکس در هرجای ایران کار میکند شناسایی شود.
وی با تاکید بر لزوم ساماندهی به پژوهشهای عظیمی که در حوزه فرهنگی در وزارت ارشاد صورت میگیرد، ابراز امیدواری کرد شورای پژوهشی وزارت ارشاد زیر نظر وزیر ارشاد تشکیل شود و در همین رابطه گفت: ما ساختار پیشنهادیمان را هم ارائه کردهایم که نیازمند موافقت وزیر ارشاد و هیات امنای پژوهشگاه است.
این مقام مسئول یکی از مهمترین کارهای پژوهشگاه متبوعش را انجام طرحهای ملی خواند و گفت: در سالهای اخیر چندان شاهد انجام طرحهای ملی نبودهایم اما ما در چند ماه اخیر پژوهشهای بخشی و کارکردی را در دست اقدام قرار دادهایم اما اصلیترین کارهایی که در وزارت ارشاد انجام میشد، طرح سنجش ارزشها و نگرشهای ایرانیان بود که دو دوره آن انجام شد.
به گفته رئیس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، طرح ملی سنجش ذائقه موسیقی به سفارش مجمع تشخیص مصلحت نظام، طرح ملی کتابخوانی و شبکه ملی نخبگان، از دیگر طرحهایی بود که در این پژوهشگاه در دست انجام است.
* حجتی: در شرایطی هستم که احساس میکنم نباید کاری کنم
در این مراسم از حجتالاسلام سیدمحمدباقر حجتی (قرآن پژوه) و مهندس مصطفی میرسلیم به عنوان پیشکسوت و فعال فرهنگی تجلیل شدند.
حجت الاسلام حجتی در این مراسم گفت: از این تقدیرها از من بسیار شده است الان در شرایطی هستم که احساس میکنم نباید کاری کنم، نه چشمم و نه مزاجم یاری نمیکند.
کارهای تحقیقاتی انجام دادم ده سال در ارشاد بودم مشغول تهیه نسخه های عربی ایران بودم که یک جلد از ٤ جلد در کتابخانه ملی گم شد. الان در دانشگاه ازاد علامه و الهیات تدریس کمی دارم تقریبا خانه نشین شده ام.
* میرسلیم: تقدیر از مجموعههای فعالیتهای فرهنگی تقدیر از یک روحیه است
مصطفی میرسلیم هم در این مراسم گفت: تقدیر از مجموعههای فعالیتهای فرهنگی تقدیر از یک روحیه است، روحیهای که در دورهای بر ما حاکم بود.
میرسلیم گفت: یقینا هر قشر از جامعه در شکل دادن به جامعه خود مسئولیت دارند. اگر نسلی معتقد به برتری فرهنگی خود باشد، در جهت انتقال آن به نسلهای بعدی میکوشد. البته موفقیت هر نسل در این انتقال در گرو پذیرش نسلهای بعدی است اما هر نسل در اختیار خودش است که این کار را بکند یا نکند.
وی ادامه داد: مستبدان روزگار همواره در صدد تضعیف انتقال میراث فرهنگی به نسلهای بعدی بودهاند و میخواهند تفکر و تعقل را به اسارت غل و زنجیر درآورند یعنی آدم را از اسارت انسانی خود تهی کنند. امروزه پیادهسوار نظام اهریمنی استکبار با دستاویز قرار دادن هر آوا و نوایی، کمند خود را برای به دام انداختن نسل جدید پرتاب کرده است. نظارت فرهنگی یعنی هوشیاری عمومی نسبت به تلهگذاریها در این راه. موفقیتها آنگاه حاصل میشود که هر نسل بداند که کیست و چه میداند.
* مسجد جامعی: ارشاد در امر پژوهش جریان آفرین بوده است
احمد مسجدجامعی نیز در این مراسم با بیان اینکه اولین بار که روز پژوهش در تقویم گنجانده شد، بحث پژوهشهای فرهنگی بیشتر مورد توجه قرار گرفت و به دنبال آن یک آسیبشناسی از وضعیت پژوهشی در آن زمان در همین ساختمان پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات انجام شدف گفت: آن زمان طرحی برای گسترش پژوهشهای فرهنگی در فضاهای دانشگاهی ارائه شده بود و همین ما را به سمت تاسیس مرکزی به عنوان کتابخانه و مرکز اسنادپژوهشی سوق داد و زندهیاد عباس حری مسئولیت آن را بر عهده گرفت. در همین راستا برای اولین بار نمایهای برای این قبیل پژوهشها شکل گرفت.
مسجدجامعی گفت: فکر میکنم در اولین سال این جشنواره پژوهشی حدود دو یا سه هزار پژوهش ارسال شد که البته حدود 70 پژوهش انتخاب شد اما از آنها نمایهنویسی شد و بعد از آن، نامه پژوهش، منتشر شد. مشکلی که ما در حوزه پژوهشهای دین داشتیم، این بود که چندان غنی نبودند. ما تلاش کردیم این پژوهشها از غنای لازم برخوردار شوند و بعد هم که آقای طارمی به مجموعه اضافه شد، مقدمات تشکیل اولین کنگره دینپژوهان شکل گرفت.
مسجدجامعی گفت: در آن زمان بحث انحلال معاونت پژوهشی مطرح بود ولی با تدبیری که در وزارت ارشاد صورت گرفت، نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه شورای فرهنگ عمومی و بعد از آن پژوهشگان فرهنگ، هنر و ارتباطات راهاندازی شد. ارشاد در امر پژوهش جریان آفرین بوده است؛ همان سالهای اول به دلیل وجود جشنواره خوارزمی بر برگزاری پژوهش سال ایراد میگرفتند و میگفتند جشنواره خوارزمی هست، اما مدتها طول کشید که حوزه پژوهش های فرهنگی از جایگاهی برخوردار شود. همان سال آیت الله هاشمی با آمدن خود و ایراد سخنرانی هویت ویژهای به پژوهش داد.
وی افزود: نخستین بار بحث پژوهش در برنامه سوم توسعه با مصادیق مشخص گنجانده شد و سه پژوهش ملی با حمایت آقای جنتی شکل گرفت.
به گفته این عضو شورای شهر، مساله دیگر کمیتزدگی است؛ گاهی در شناسنامه علمی یک استاد، ما صدها عنوان مقاله میبینیم و در شرایطی که تدوین یک مقاله، بحثهای علمی بسیار مفصلی دارد، واقعا این سئوال برایمان پیش میآید که چطور ممکن است کسی چنین کارنامهای داشته باشد؟ بحثهایی هم در جایزه کتاب سال بود، به خصوص در حوزه آثار ترجمه و مطابقت با متن و وفاداری به اصل کتاب که ما شاهد بودیم سرقتهای علمی در این خصوص صورت میگیرد.
در این مراسم برترینهای پژوهش به شرح ذیل معرفی شدند:
1-دکتر محمدرضا حمزهای برای تدوین و تالیف شتهنامه کردی
2-صدیقه رمضانخانی برای تدوین فرهنگ عامه شهر یزد
3-سیده راضیه یاسینی برای تدوین پوشش و منش زنان در نقاشی و ادبیات ایران
* شایسته تقدیر: فرهنگ مردم استان مرکزی پژوهشگر: غلامعلی ولاشجردی فراهانی
* پژوهشگران برتر
همچنین عبدالله انوار به عنوان پژوهشگر برتر ارشاد در سال 93 معرفی شد. نادره جلالی و سعید نوریان مشترکلا دوم و سعید فلاحفر هم سوم شدند. نظام بهرامی کمیل هم به عنوان شایسته تقدیر معرفی شد.
- See more at: http://farsnews.com/newstext.php?nn=13931007000402#sthash.HfLHGUDi.dpuf
باورش سخت است؛ خواننده جوان و محبوب جوانان مرتضی پاشایی در عنفوان جوانی پس از تحمل درد و رنج فراوان با دنیا وداع کرد. خدایش رحمت کند و به خانوادهاش صبر و اجر دهد.
اما شاید اتفاق بیسابقهای که نظر بسیاری را به خود جلب کرد، استقبال و بازدید بسیار گسترده و تقریبا بینظیر از خبر درگذشت این خواننده جوان در سایتهای خبری و خبرگزاریها بود، به گونهای که تنها در سایت تابناک بیش از۳۸۵۰۰۰ (سیصدوهشتادوپنج هزار) بازدید و تسلیت در ۴۰ ساعت پس از درج خبر به ثبت رسید!
در خبرها هم آمد که بسیاری از جوانان شهرهای مختلف از جمله مشهد و قم و تبریز و اصفهان به خیابانها ریختند و با خواندن سرودههای مرحوم و روشن کردن شمع به همدردی برای این ضایعه پرداختند که این رفتار نیز اگر نگوییم بیسابقه، بسیار نادر است. فراموش نکنیم که تمامی این ابراز علاقهها و همدردیها و ابراز احساسات، کاملا خودجوش و بدون هیچ گونه تبلیغ و فراخوان رسمی در صدا وسیما و روزنامهها و امثالهم بوده است.
اتفاق تلخ و ناگوار وداع خواننده جوان، اما واقعیت تلخ و پنهان در جامعه را هم آشکار نمود. آن واقعیت، حامل سه پیام بزرگ و حیاتی برای مسئولین و تصمیم گیران کشور است. پیام اول اینکه بسیاری از جوانان و مردم کشور، علایق و خواستههایی دارند که از دید بسیاری از دستاندرکاران یا مخفی مانده و یا دستاندرکاران خود را به کوچه چپ زدهاند، به گونهای که اگر ضایعهای برای کسی که واقعا دوستش دارند اتفاق بیفتد، بیهیچ تبلیغ و کاملا خودجوش، احساسات خود را به نمایش میگذارند.
پیام دوم اما حکایت از حرکت فرهنگی واقعی در زیر پوست جامعه دارد؛ فرهنگی که بر خلاف حرکتها و برنامهها و سیاستهای پرطمطراق فرهنگی نهادها و سازمانها و مراکز متعدد و عریض و طویل تبلیغی و فرهنگی و با بودجههای کلان و در میان هیاهوهای بیهوده سیاسی در جریان است و کار خود را میکند و به انکار و تکذیب دیگران کاری ندارد، و واقعیت وجودی انبوهی از علاقهمندان و دوستداران موسیقی مدرن و غیرسنتی و هنرمندان و خوانندگان و فضاهای شاد و پرنشاط را به نمایش میگذارد.
گفته شده که در برخی شهرها از جمله شهر مقدس مشهد، مدتهاست برگزاری کنسرت ممنوع است و البته در خبرها هم میبینیم هرازگاهی در شهری کنسرتی را به هم میریزند و یا از برگزاریاش ممانعت میکنند؛ در مقابل میبینیم در همین شهرها بسیاری از جوانان برای خواننده مرحوم، تجمع یادبود برگزار میکنند. این بدان معناست که بسیاری از مردم و جوانان یقینا تشنه برنامهها و مراسم هنری و شاد هستند و از هر فرصتی برای ابراز آن بهره میجویند.
پس از مرگ مرتضی پاشایی خواننده موسیقی پاپ کشورمان، موجی به راه افتاد که بسیاری با آن همراه شدند و درگذشت این جوان را تسلیت گفتند؛ اما سرنوشت آنهایی که با این موج همراه نشدند، چه بود؟ هانیه توسلی یکی از چهرههایی بود که با این موج همراه نشد و مورد شدیدترین توهینها و حملات گروهی بزرگ از طرفداران این خواننده قرار گرفت، تا آنجا که بخشی از فعالیتهایش را در فضای مجازی تعطیل کرد و یک متن در مواجهه با این وضعیت منتشر نمود.
به گزارش «تابناک»، مرتضی پاشایی، خواننده پاپ کشورمان که مبتلا به سرطان بود، بیست و سوم آبان ماه جان به جان آفرین تسلیم کرد تا طرفدارانش به یادش به خیابانهای شهرهای مهم کشور بیایند و اتفاقی را رقم بزنند که نسبت به برخی خوانندگان بسیار مشهورتر نیز بیسابقه بود و از این منظر، درگذشت پاشایی در نوع خود یک اتفاق منحصربفرد شد و همین حضور در جریان تشییع پاشایی در مقابل تالار وحدت نیز تکرار گشت.
با این حال، چنین واکنشی تنها در فضای بیرونی نبود و در فضای مجازی شاهد شکلگیری یک موج عظیم برای پاشایی بودیم که همچنان نیز دامنه این موج مشهود است. پس از درگذشت پاشایی، گروههایی از هواداران وی با پیغام گذاشتن برای هنرمندان در شبکههای اجتماعی نظیر وایبر، فیسبوک، توئیتر و اینستاگرام، خواستار تسلیت گفتن برای این اتفاق شدند؛ درخواستی که با همراهی گروهی از هنرمندان مواجه شد، ولی همه آنان با این فضا همراهی نکردند.
حقیقت امر آن بود که طول دوران حرفهای فعالیت پاشایی آنچنان طولانی نبود و برخی از هنرمندان او را نمیشناختند و یا پس از ابتلای او به سرطان و مطرح شدن وسیعتر نامش در سطح رسانهها در همین حد او را میشناختند. هانیه توسلی یکی از این چهرهها بود که شناختی از این خواننده جوان و نسبتاً کمکار نداشت و پس از این ماجرا نیز با گوش کردن آهنگهایش، سبک پاشایی را نپسندیده و به همین دلیل تشخیص داده بود، پیامی ندهد و این موضوع را اعلام کرده بود.
عدم همراهی هانیه توسلی با این موج، واکنش تند گروهی بزرگ از طرفداران پاشایی را در پی داشت که هانیه توسلی را متهم به دروغگویی ـ به جهت عدم شناختن توسلی ـ کردند و البته این کمترین اتهام و توهینی بود که به او در فضای مجازی شد، تا با اوج گرفتن این حملات، توسلی اقدام به بستن صفحهاش در اینستاگرام کند.
پس از این اتفاق، هانیه توسلی در صفحه رسمیاش نوشت: «بعد از فوت مرحوم پاشایی، اکثر کامنتهایی که در اینستاگرام برای من میگذاشتند تقاضاهای بعضن توهینآمیز و تند برای پست کردن یک مطلب در مورد مرتضا پاشایی و تسلیت درگذشت ایشان بود.
یک پست توضیحی گذاشتم (که متنش موجود است) و ضمن ابراز تاسف و همدردی، گفتم با مرتضا پاشایی و کارهایشان آشنا نبودهام و بعد هم که گوش کردهام، فهمیدهام موسیقی ایشان سلیقهٔ من نبوده، و از طرف دیگر تسلیت عمومی گفتن را دوست ندارم. از همانجا بود که کامنتهای اهانتآمیز شروع شد.
بیش و پیش از آنکه شخصن از این موج اهانت بهراهافتاده ناراحت شوم، برای فرهنگ عمومی مردم هموطنم تاسف خوردم و البته برای مرتضا پاشایی مرحوم که اینچنین طرفدارانی داشته. این موجهای اهانت از منظر شخصی یک داستان گذراست اما اگر در مقیاس بزرگتر به آن نگاه کنیم متوجه عمق فاجعه خواهیم شد.
اینکه چرا تعداد زیادی از مردم، چنین نفرت و خشمی را در خود حمل میکنند و ادبیاتشان اینقدر سخیف و نازل است، دل آدم را به درد میآورد، اما به نظرم روانشناسان اجتماعی میتوانند تحلیلی ارائه کنند از چرایی اتفاقات اینچنینی و این «مد» جدید و هولناک دنیای مجازی که هربار به هر بهانه به یک نفر میتازند، بیآنکه توهینها ارتباط چندانی با موضوع اصلی داشته باشد. نمونهاش را سال گذشته در مورد مسی و موارد مشابه دیده بودیم.
تصمیم گرفتم که صفحه اینستاگرام عمومی خودم را ببندم و یک صفحه شخصی برای دوستان نزدیک داشته باشم. دلیلش هم راستش اهانتها نیست. آدمیزاد از خنجری که نبُرد زخم نمیخورد. من هم که نه بیاحترامی کرده بودم و نه اهانتی، اصلن این حرفها را به خودم نگرفتم که بخواهم شخصن دلگیر شوم.
ناراحتی من ناراحتی عمومی از وجود و رشد این فرهنگ نازل است. در واقع بعد از این ماجرا، از مردم [مخاطبان در آن فضا] ناامید شدم. به هرحال این اتفاق، هدف من را از ایجاد یک صفحه عمومی، زیر سؤال برد و به همین خاطر صفحه را به طور کلی پاک کردم. هدف من ارتباط بیشتر و نزدیکتر با عزیزانی بوده که همیشه چه در فضای مجازی و چه بیرون، به من لطف داشتهاند. اما روزی که گذشت به من نشان داد که دیگر این راه ارتباطی «کار نمیکند» به اصطلاح.
وقتی آن فضایی که به طور معمول فضای آرامی بوده برای ثبت لحظهها یا معرفی کتاب و...، الان تبدیل به نوعی میدان جنگ شده، ترجیح میدهم که عرصه را برای توهین بیشتر به خودم، به مرتضا پاشایی مرحوم، و به عزیزانی که به من لطف دارند باز نگذارم. معرفی کتاب و فیلم را همچنان دوست دارم، و اگر صفحهٔ عمومی برای این کار باز کردم، همینجا اعلام میکنم و الان هیچ صفحه عمومی در اینستاگرام ندارم. در نهایت امیدوارم روزی برسد که سطح فرهنگ مردم مایه افتخار باشد، نه شرم و خجالت».
البته این نوع حملات به برخی بازیگران تنها هزینهای نبود که بابت بتسازی پرداخت شد، بلکه در روزهای اخیر، حجم خبرهای ساختگی برای برجسته کردن درگذشت این جوان خواننده شگفتیساز بود؛ از خودکشی یک دختر برای پاشایی تا رفتن استاد محمدرضا شجریان زیر تابوت پاشایی که هر عقل سلیمی به حقیقت نداشتن این اخبار شهادت میداد و بررسیها نیز این موضوع را تأیید میکرد. در ماجرای درگذشت این خواننده جوان، سانتیمانتالیسم به اوج خود رسید؛ اما آیا باید به این موج دامن زد یا با انگارههای حقیقی به نقدش پرداخت؟ در این زمینه سخن بسیار است که «تابناک» به آن خواهد
در کشور ما عدهای هستند که میتوانند از هر اتفاق کوچک و بزرگی سوءاستفاده کنند و برای اتفاقات تلخ هم برنامهریزی اقتصادی کنند؛ حتی اگر این اتفاق تلخ، مرگ یک فرد نهچندان معروف باشد.
به گزارش آنا چند روزی از فوت مرتضی پاشایی نگذشته که عدهای روشهایی برای درآمدزایی از این حادثه را طراحی کردهاند. در مراسم تشییع این هنرمند، دیده شد که عدهای در کمال ناباوری مجموعهای از آهنگهای او را جمعآوری کرده و به حاضران در جمع میفروختند. اتفاقا قیمت این آلبومها هم از آنچه به طور معمول در سطح شهر فروخته میشود بسیار بیشتر بود. در سوی دیگر تعدادی نوجوان در حال فروختن پوسترهایی با عکسهای مختلف از مرتضی پاشایی بودند.
اما برخی مشترکان تلفن همراه که این روزها با سیلی از پیامکهای تبلیغاتی و مسابقات طراحیشده توسط مراکز نامعلوم مواجهند، شب گذشته با پیامکی عجیب از ایندست روبهرو شدند. در این پیامک نوشته شده است: «اگه میخوای درباره زندگی ستارههای محبوبت بیشتر بدونی، اسم خواننده یا بازیگری که دوست داری رو بفرست. مثال: مرتضی پاشایی!»
فارغ از اینکه این کار حتما سوءاستفاده از احساسات کسانی است که این روزها بابت درگذشت مرتضی پاشایی ناراحتند، پاسخهای نادرستی هم توسط این سامانه به مخاطب ارائه میشود. در پاسخ این سامانه به ارسال عبارت «مرتضی پاشایی»، نوشته شده است: «او متاسفانه با یک بیماری سخت گوارشی دست و پنجه نرم میکند!»
با این اوصاف، اینکه پس از مدتی عدهای به فکر انتشار کتاب خاطرات مرتضی پاشایی بیفتند، عدهای عکسهای منتشرنشده او را در اینترنت انتشار دهند یا برخی از صدای او برای تیزرهای تبلیغاتی و فیلمهایشان استفاده کنند تا فروش بیشتری داشته باشند، چندان دور از ذهن نیست
«کریس الکساندر» وزیر شهروندی و مهاجرت کشور «کانادا» لوح سپاس این کشور را به نمایندگی از زنده یاد «مرتضی پاشایی» به مصطفی پاشایی برادر این هنرمند تقدیم کرد.
به گزارش خبرآنلاین در این لوح آمده است:
آقای مرتضی پاشایی
باعث خوشحالی من است که مراتب قدردانیام را به پاس تلاشهای شما برای پیشبرد فرهنگ ایرانی در کانادا ابراز کنم.
استعداد منحصر به فرد شما موجب شهرت شما به عنوان یک افسانه در جامعه موسیقی ایرانی و سراسر دنیا شد، که سزاوار آن بودید.
اگر چه شما دیگر با ما نیستید، صدایتان همچنان باقی است.
ارادتمند
کریس الکساندر
پدر مرحوم مرتضی پاشایی از سارق تلفن همراه فرزندش خواست که تلفن را به خانواده پاشایی بازگرداند.
به گزارش شبکه خبر ناصر پاشایی در گفت وگو با روزنامه «نود» گفت: در مراسم تشییع پیکر پسرم، موبایل او به سرقت رفت و اکنون هم نزد یکی از طرفداران مرتضی است.
از این فرد درخواست میکنم که تلفن همراه پسرم را پس دهد، زیرا حاوی خاطرات ارزشمندی برای ما است.
وی افزود: ما قصد داریم پس از مراسم چهلم پسرم، اقدامات قضایی در این باره انجام دهیم.
ناصر پاشایی همچنین در بخش دیگری از این گفت وگو تصریح کرد: در سامانه شخصی پسرم شماری آهنگ منتشرنشده وجود دارد و پس از برنامه چهلم اقدامات لازم برای انتشار این آلبوم را انجام خواهیم داد.
وی گفت: اواخر فروردین 1394 آلبوم جدید مرتضی را منتشر خواهیم کرد و فکر میکنم استقبال خوبی هم از آن بشود.
البته حدود یک سال قبل مراسمی هم با حضور مرتضی در برج میلاد برگزار شد که حدود 15 دوربین از مراسم فیلمبرداری کردند و به حالت کنسرت دسته جمعی با بسیاری از خوانندهها است. این فیلم هم به لطف دوستان در اختیار ما است و فکر میکنم همان اواخر فروردین این فیلم را هم منتشر کنیم.
ناصر پاشایی خاطرنشان کرد: چندی پیش به همراه برخی هنرمندان نشستی با وزیر بهداشت داشتیم و برنامهای در دستور کار قرار گرفت تا عواید بخش عمده این فیلم و آلبومها به بیماران سرطانی اختصاص داده شود تا شاید مرتضی نقشی در درمان این بیماران داشته باشد.
شب گذشته در حالی که خانه پدری مرتضی پاشایی میزبان تعداد زیادی از هالی هنر بود، «حبیب محبیان» نیز به دیدار خانواده پدری این خواننده پاپ رفت.
به گزاش ایسنا، جامجم نوا نوشت: حبیب پس از احوالپرسی با تنی چند از حاضران، با خانواده پاشایی ابراز همدردی کرد. هنرمندانی همچون رضا بنفشهخواه، ایرج نوذری، علی کاظمی، علی فروتن (گروه عموهای فتیله)، صبا راد (مجری تلویزیون برنامه به خانه برمیگردیم و سینما)، محمود افشاردوست (دبیر فدراسیون والیبال)، بهرام ناز مهر (خواننده صداوسیما)، علیرضا بابالو (تهیهکننده برنامههای هنری)، علی داداشی (مربی و قهرمان قویترین مردان و برادر مرحوم روحالله داداشی) و ... حضور داشتند.
قرار بود در این شب بازیکنان تیم ملی والیبال نیز به دیدار خانواده پاشایی بیایند که به علت حضور در شهرستان و مسابقات لیگ والیبال دبیر فدراسیون والیبال «محمود افشاردوست» به نمایندگی از آنان حضور داشت. خانواده مرتضی پاشایی نیز همگی حضور داشتند و در این شب هریک از هنرمندان صحبتهایی در مورد مرتضی پاشایی و محبوبیتش بیان کردند و صحبتهایی هم در مورد برنامه تشییع و خاکسپاری و حاشیههای آن انجام دادند.
پدر و عموی مرتضی پاشایی نیز در صحبتهای جداگانه از حضور همه مردم در مراسم تشییع و خاکسپاری تشکر فراوان کردند و یک عدد تابلو نیز که نوشتههای هواداران مرتضی پاشایی در فضای مجازی بود به خانواده پاشایی اهدا شد.
همچنین قرار شد جمعه دو هفته آینده هفت آذر مسابقه فوتسال بین دو تیم ستارگان سینما و موسیقی و تیم آتیلا حجازی برای یاد و خاطره مرتضی پاشایی و مجید بهرامی هنرمند تئاتر که وی نیز به تازگی درگذشت برگزار گردد و کلیه عواید حاصله به نفع بیماران سرطانی باشد که خانواده مرتضی پاشایی با این کار موافقت کردند.
مراسم تشييع پيکر مرتضي پاشايي، خواننده جوان پاپ ایران که روز يکشنبه در تهران از تالار وحدت تا بهشت زهرا (س) برگزار شد، بازتاب گستردهاي در رسانههاي چاپي، اينترنتي و صوتي و تصويري سراسر جهان داشت.
بسياري از رسانهها و نشريات بينالمللي با عناويني که طنين شگفتي و غافلگيري از آنها بهگوش ميرسيد به مراسم تشييع پيکر مرتضي پاشايي و حاشيههاي پيش و پس از آن پرداختند.
تامس اردبرينک در نيويورکتايمز در مقالهاي با عنوان «سوگواري عمومي براي خواننده پاپ مايه شگفتي براي ايران » که روز دوشنبه به چاپ رسيد، با نام بردن از ترانه «نگران مني» مرتضي پاشايي خواننده فقيد ايراني و با اشاره به اينکه خواننده سيساله براي اولين بار در سال 2013 و پس از ابتلاي وي به سرطان اجازه برگزاري کنسرت عمومي پيدا کرد و آوازهاي وي «بيش از حد رمانتيک» تشخيص داده شده بود و امکان عرضه در تلويزيون را نداشت، به مقايسه مراسم تشييع پيکر وي با موارد مشابه پرداخت.
اين روزنامه در گفتوگوي کوتاهي با محمد علي ابطحي از قول وي نوشته است که علت حضور گسترده جوانان در اين مراسم اين بوده که «آقاي پاشايي يک خواننده پاپ است و به قلب جوانان نزديک است». وي البته بدون ارائه توضيح بيشتر گفت که رفتار مردم «دلايل متعدد ديگري نيز دارد.
لسآنجلس تايمز نيز در گزارشي از چگونگي مراسم تشييع پيکر مرتضي پاشايي که روز جمعه به علت ابتلا به سرطان معده در تهران درگذشت، از جوان بيستوپنج سالهاي که در اين مراسم حضور داشت، نقل کرد: «او خيلي به قلب ما نزديک بود. ما از ترانههاي او درباره داستانهاي عاشقانه لذت برديم. سياست براي ما مهم نيست.» اين روزنامه به نقل از رسانههاي داخلي و از جمله تهران تايمز به اين نکته که پاشايي با وجود بيماري ماه گذشته آخرين کنسرت خود را در تهران برگزار کرد و با کلاه و عينک آفتابي در آن ظاهر شد تا آثار درمان اشعه را بپوشاند، اشاره کرده است.
خبرگزاري رويترز يکشنبه شب با اشاره به تجمعهايي که از پيش از درگذشت پاشايي با دعا و روشن کردن شمع و خواندن آوازهايي مانند «جاده يکطرفه» برگزار شد، گزارشي از روند مراسم تشييع پيکر خواننده فقيد ارائه داد و با اشاره به اينکه طرفداران خواننده، يکديگر را با پيامهاي متني مطلع کرده و فرا خوانده بودند، از جمله به نقل از خبرگزاري ايرنا نوشت: «جمعيت آنقدر زياد بود که بخشي از برنامهها لغو شد. تقاضاهاي مکرر همکاري از سوي پدر پاشايي نيز تأثيري نداشت.»
گزارش رويترز در بسياري از رسانههاي ديگر بازتاب داشت و از جمله دوشنبه در آيريشتايمز با تيتر «مراسم تدفين ستاره پاپ شهرنشينان و سنت گرايان ايراني را متحد ميکند» منتشر شد.
از جمله رسانههاي ديگري که مراسم روز يکشنبه تشييع پيکر مرتضي پاشايي در تهران را بازتاب دادند، ميتوان به شبکه ABC، گالف ديلي نيوز چاپ بحرين، رسانه يوناني زبان فايلنيوز، نسخه آنلاين مجله ترکي زبان تکويم و سايتهاي ترکي زبان آکتيفمديا و انسونهَبر دات کام که از وي با عنوان «تارکان ايران» ياد کردهاند و خبرگزاري Yle فنلاند اشاره کرد.
حجت الاسلام شهاب مرادی در مراسم ختم مرتضی پاشایی گفت: همه می دانند که مرتضی امام حسینی بود و طبیعتا از جنس حسینی بودن می تواند اتفاق بسیار ارزشمندی برای یک هنرمند باشد. من یاد می آورم شبی را که محمد علیزاده در بیمارستان به من گفته بود که پاسپورت مرتضی برای رفتن به کربلا آماده بود و او دل خود را با امام حسین (ع) بسته بود.
به گزارش خبرنگار موسیقی فارس، مراسم ختم مرحوم مرتضی پاشایی بعد از ظهر امروز در مسجد امیر المومنین واقع در بلوار مرزداران با حضور تعداد زیادی از مردم برگزار شد.
در ابتدای این مراسم سید جواد هاشمی در سخنانی گفت: پر کشیدن مرتضی را یک بار دیگر به دوستداران موسیقی پاپ و همه مردم، به خصوص کسانی که در بیرون از مسجد تجمع کرده و از راههای دور آمدهاند، تسلیت میگویم. مرتضی پاشایی جوانی دوستداشتنی، با محبت و با ادبی بود که امیدوارم اکنون بر سر سفرهی اباعبدالله مهمان باشد.
هاشمی ادامه داد: مرتضی پاشایی در ابتدای نوجوانی با عشقی که به اهل بیت داشت همواره تلاش کرد تا در آینده کاری خود عشق و علاقه خود به این موضوع را نشان دهد کما این که وقتی وی در محل شهرستان محل کار پدرش اقامت داشت مکبر مسجدی بود و اتفاقا این پایههای مذهبی او بود که او را به عنوان خواننده اهل دل معرفی کردند که این صحبت من را هم دوستانش نیز تایید می کنند، چرا که هرچه مرتضی خواند بر دل نشست.
این بازیگر سینما و تلوزیون با اشاره به حاشیه های ایجاد شده در مراسم تدفیم زنده یاد پاشایی گفت: وقتی که خواستیم مرتضی را در قطعه هنرمندان بهشت زهرا دفن کنیم جایی را برای ما تعیین کردند که جای خوبی برای قبر او نبود، بنابراین از مسئولان خواهش کردیم تا جای بهتری را در قطعه هنرمندان به ما بدهند که بالاخره این همکاری انجام گرفت و ما تقریبا 5 نقطه از قطعه هنرمندان را کندیم اما دیدیم که امکان دفن مرتضی در آن نقطه وجود ندارد و جستجوی 2 ساعته ما، ما را ناامید کرد تا این که یک دفعه سبد گلی را در بهترین نقطه قطعه هنرمندان دیدم که به سمت آن رفتم. و سرانجام موفق شدیم مرتضی را در بهترین جای قطعه هنرمندان دفن کنیم و من احساس می کنم که این مرتضی است که خود نظم مراسم های خود را مدیریت می کند، پس درود بر ادب و مهربانی مرتضی پاشایی.
در ادامه این مراسم حجت الاسلام شهاب مرادی نیز طی سخنانی گفت: ما در فاصله مرگ و حیات قرار داریم، هر تولدی روی سکه یک مرگ است و برعکس. خداوند میفرماید: خلق الموت والحیات؛ این یک شگفتی است که خداوند اول اسم از مرگ میآورد و بعد زندگی. ما پس از یک زندگی میمیریم و در یک زندگی دیگر، متولد میشویم مثل دوران جنینی که در دنیایی غرق از آب زندگی میکردیم و حالا به دنیا آمدهایم. مرگ نابودی نیست، بلکه یک تولد است. فاصله مرگ و زندگی، یک مسابقه است، مسابقهای که بدانیم از جهت عمل، کدام یک از ما بهتریم. حتما همه با خودشان میگویند، چرا تشییع مرتضی پاشایی اینقدر با شکوه برگزار شد. با خودشان میگویند که چرا در تشییع فلان استاد، اینقدر جمعیت نیامده بود. این مقایسه، ما را به چه چیزی میرساند؟ هر کسی از این مقایسه انعکاس ذهن خود را دریافت میکند. من نمیخواهم بگویم مردم، هنر را ستایش میکنند، چون در آن شکی نیست. دل مردم ما خیلی مهربان است، پاشایی یک هنرمند باسابقه نبود، بلکه یک هنرمند خوشسابقه بود.
مرادی ادامه داد: مردم ایستادگی او را در مقابل بیماری سرطان و روحیه استقامتش را دوست داشتند. پاشایی جوان مهربانی بود و همانا در فاصله تولد و مرگ هر انسانی بهترین سرمایه مهربانی است. وقتی مردم می بینند که مرتضی پاشایی به عنوان یک جوان 30 ساله در مقابل بیماری خم نمی شود و کم نمی آورد و اتفاقا خیلی ها بعد از بیماری بود که او را شناختند و دیدند که چه محکم حتی در سخت ترین زمان ها برای عشق به مردم روی صحنه آمد و خواند، به طور حتم برای او اینچنین ارزش قائل خواهند بود. همه می دانند که مرتضی امام حسینی بود و طبیعتا از جنس حسینی بودن می تواند اتفاق بسیار ارزشمندی برای یک هنرمند باشد. من یاد می آورم شبی را که محمد علیزاده در بیمارستان به من گفته بود که پاسپورت مرتضی برای رفتن به کربلا آماده بود و او دل خود را با امام حسین (ع) بسته بود و من مطمئنم که مردم این را حس کردند که اینچنین از او استقبال کردند.
وی افزود: مردم نه از ترحم خوششان میآید و نه دوست دارند آن را ابراز کنند، آنها مهربان هستند و مهربانی، حسی است که دو طرفش برد است. اینکه بعد از چند ساعت توانستند پیکر مرتضی را به خاک بسپارند، بهخاطر همین مهربانی مردم است و این مهربانی سرمایهی ملی و داشتهی بزرگی است. اسلام هم دین مهربانی است و از جهل، دروغ ، کینه و تلخی باید ترسید، نه از مهربانی. حالا مرتضی مهمان رحمت بیانتهای خداست و جلسه ترحیم او برای من و تو است و نه برای او که رفته است. پس بهتر است تا زنده هستیم به فکر هم باشیم و مهربانی کنیم.
شهابالدین مرادی در پایان صحبتهایش با تاکید بر آرزوی مرتضی پاشایی برای زیارت کربلا شعر «برمشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» را زمزمه کرد و از حاضران خواست که این قطعه را یکصدا با او بخوانند. پس از خواندن این شعر کلیه حاضران در مراسم ختم 3 بار سوره توحید را برای شادی روح پاشایی قرائت کردند.
علی لهراسبی خواننده موسیقی پاپ نیز در این مراسم گفت: در هیچ زمانی فکر نمی کردم که در مراسم ختم یکی از دوستان خوبم بخواهم حرف بزنم. مرتضی پاشایی همانی است که در ترانه های خود به مردم می گفت. او بسیار مهربان و با معرفت بود که مردم هم این موضوع را فهمیدند. او برای هیچکس بد نخواست و حتی یک کلمه کوچک بد هم پشت سر کسی نگفت و خوب یادم می آید که تمام موفقیت هایش با کلمه «خدا را شکر» همراه بود. از همه کسانی که برای او مهربانی کردند، تشکر می کنم و از شما خواهش می کنم که قبل از ایستادن، به افتخار مرتضی پاشایی همه ما برای یک لحظه هم که شده لبخند بزنیم. مرتضی پاشایی حتی در 4 روز پایانی خود نیز با این که حتی نمی توانست حرف بزند اما باز هم شوخی می کرد و من هیچگاه این صحنه ها را فراموش نمی کنم.
- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930827001635#sthash.FcN6x9jA.dpuf
در پي درگذشت مرتضي پاشايي، خواننده موسيقي پاپ کشور، که در اثر بيماري سرطان و پس از ماه ها تحمل درد و رنج بيماري امروز يکشنبه 25 آبان ماه، در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد، خبرنگار «نسيم»، با مجيد اخشابي، خواننده موسيقي پاپ کشور گفتگويي کوتاه داشته است که اخشابي اظهار داشت با اينکه آشنايي خاصي با مرحوم پاشايي نداشتم، ولي همه هنرمندان از حسن اخلاق، تواضع و حرفه اي بودن ايشان سخن مي گفتند.
مجيد اخشابي به خبرنگار «نسيم»، گفت: متاسفانه خيلي فرصت زيادي پيش نيامد که آشنايي خاصي با مرحوم پاشايي بوجود بيايد ولي چيزهايي که اين چند روزه از هنرمندان ديگر درباره او مي شنيدم، همه از حسن اخلاق ، تواضع و رفتار حرفه اي هنري او و همچنين آنچه از آثار و کارهاي ايشان شنيده مي شد، صدايي نافذ، حزين و دلنشيني داشت که با ملودي هاي روان و زيبا و لحني دلنشين با کارهاي او همراه مي شد و در مجموع هميشه کارهاي شنيدني و زيبا از ايشان شنيده مي شد.
اخشابي افزود: در خصوص موسيقي برنامه ماه عسل او که بسيار موسيقي دلنشين و زيبايي داشت و همان دفعه اولي که اين کار را شنيدم بسيار لذت بردم و وقتي بعد باخبر شدم که از يک بيماري رنج مي برد، با يک احساس خاص ديگري با کارهايش ارتباط برقرار مي کردم و هميشه خبر سلامتي او را دنبال مي کردم و نامه هايي که او منتشر کرده بود مبني براينکه اخبار بيماري و سلامتي او را به دروغ شايعه پراکني نکنند درواقع حاکي از فهم بالا و شخصيت خوب ايشان بود. ولي خب متاسفانه قسمت اين چنين شد که اين نوگل موسيقي ايران پرپر شود و پرواز کند. براي ايشان از خداوند شادي روح طلب مي کنم و براي خانواده محترم او و همه مشتاقان و دوستدارانش که خيل کثيري از هنرمندان و هنردوستان هستند، صبر و شکيبايي مسئلت مي کنم
مرتضی پاشایی خواننده محبوب پاپ یک چهره نسبتا فوتبالی به حساب می آید چرا که کنسرت های او پاتوق بازیکنان مطرح فوتبال است. خودش هم فوتبال بازی می کرده و مدعی است بازی اش شبیه خداداد عزیزی بوده. در ادامه گفتگوی فوتبالی با این خواننده پاپ را بخوانید.
مرتضی پاشایی طی چند ماه اخیر تقریبا هر شب کنسرت داشته و به اکثر شهرهای ایران سفر کرده است.
این فقط لطف خداست... من برای این سوال شما جواب خاصی ندارم!
ولی این یک رکورد عجیب است!
من دنبال رکورد و اینجور حرف ها نیستم. آنقدر از مردم انرژی می گیرم و آنقدر مردم به من محبت دارند که روی صحنه می روم و برایشان می خوانم. من این انرژی را از مردم می گیرم و به خودشان پس می دهم. حتی برخی وقت ها که قرار است فقط یک سانس اجرا داشته باشیم، هم تعداد شب های اجرا تمدید می شود و هم به جای شبی یک سانس، شبی دو سانس اجرا می دهم.
خب این استقبال و این علاقه مردم برای خودت جالب نیست؟
جالب... من هر بار و بعد از هر اجرا فقط خدا را شکر می کنم و تلاش می کنم که بهتر و پرقدرت تر کارم را دنبال کنم. فقط با انجام کارهای بهتر و قوی تر می شود گوشه ای از این لطف را جبران کرد و تمام هدف من این است که کارهای بهتری را به گوش مردم برسانم.
فکر می کردی که یک روزی مرتضی پاشایی این جور در دل مردم جا باز کند؟
من همیشه عاشق موسیقی بودم و حدود چهارده سال داشتم که کارم را با یک گیتار شروع کردم. حتی در آن زمان مخالفت هایی با من شد ولی من عاشق موسیقی بودم و هدفم را دنبال کردم. من همیشه خودم را مدیون پدرم می دانم و مطمئن هستم که هر چه دارم از دعای خیر او، خانواده ام و مردم است.
بیشتر کارهای آلبوم و قطعاتی که از تو منتشر می شود را خودت انجام داده ای و شاید به همین دلیل است که خیلی زود با مردم ارتباط برقرار کردی و مورد توجه قرار گرفتی؟
من اعتراف می کنم که این کارها و این ملودی ها از کائنات به من رسیده! نه اینکه من آدم خاصی باشم و قصد تعریف کردن از خودم را داشته باشم. حرف من این است که تمام این اتفاق ها فقط از روی لطف خدا برایم آمده و من کاره ای نیستم. فکر می کنم که ماجرا اینجوری بوده و بعضی وقت ها من هیچ نقشی توی کار نداشتم. شاید فکر کنید که من کلیشه ای صحبت می کنم ولی مرتضی پاشایی غیر از اینکه خدا را شکر کند و بگوید که همه چیز از طرف او بوده، چیز دیگری ندارد.
در بین کارهایی که انجام دادی قطعه «نگران منی» که تیتراژ برنامه «ماه عسل» هم بود، در کنسرت ها به شدت مورد توجه هوادارانت قرار گرفت.
این قطعه داستان جالبی دارد... شاید باورتان نشود ولی من فقط در عرض دو روز این کار را تحویل دوست خوبم احسان علیخانی قرار دادم. من در آن زمان به شدت مریض بودم و حتی با آن حال و احوال این کار را خواندم و تحویل احسان دادم. به هر حال این یک اتفاق خوب است که سی شب صدایت به گوش مردم برسد و میهمان آنها باشی.
خیلی از چهره های معروف و ستاره ها به کنسرت های تو حاضر می شوند و استقبال آنها از کنسرت ها و کارهای تو قابل توجه است؟
خب، من همیشه کارهای خوب این عزیزان را در تلویزیون و سینما می بینم. دوستان هنرمند من همیشه بازی های خوبی داشته اند که من با آنها خاطره دارم، مثلا چند شب پیش خانم بهاره رهنما به کنسرت ما آمد و جالب اینکه در میان این همه کارهای خوب و قابل توجهی که ایشان انجام داده بود، من «نان، عشق و موتور هزار» را به یاد داشتم و این اولین چیزی بود که توی ذهن من جرقه زد. در میان ورزشکاران هم همینطور... وقتی من بازی های آنها را می بینم و انرژی می گیرم، خوشحال می شوم که بگویم با صدایم و با خواندن، نقشی در زندگی آنها داشته باشم؛ این یک تعامل و اتفاقا دوطرفه است که من از آن لذت می برم.
یک نکته جالب اینکه آهنگ پیشواز موبایل خیلی از این ستاره ها صدای توست؟
این فقط لطف دوستان است و هر بار که با این موضوع روبرو می شوم فقط خدا را شکر می کنم و به وجود آمدن چنین مسائلی فقط باعث می شود که بار مسئولیت من سنگین تر می شود و بدانم که کارم تا چه حد سخت است.
پرسپولیسی هستی یا استقلالی؟
راستش را بخواهید من در هر دو تیم دوستان زیادی دارم و دنبال انتخاب رنگ و تیم هم نیستم. من در ماجرای پرسپولیس و استقلال فقط و فقط طرفدار دربی هستم. فقط دوست دارم که بنشینم و دربی ها را تماشا کنم. من عاشق هیجان دربی ها هستم و این مهمترین چیزی است که برای من در مورد قرمز و آبی وجود دارد.
بازی های تیم ملی را هم دنبال می کنی؟
من روی تیم ملی تعصب دارم و بازی های تیم ملی را دنبال می کنم؛ مخصوصا وقتی تیم ملی به جام جهانی می رود، با هیجان و دقت بیشتری بازی ها را دنبال می کنم.
در مورد بازی های تیم ملی در برزیل چه نظری داری؟
به نظر من تیم ملی لیاقت رفتن به جام جهانی را داشت ولی این برای فوتبال ما کافی نبود چون مردم ما و فوتبال ما این خاصیت را دارند که شگفتی ساز و خاطره ساز باشند. به نظر من بازی ایران - آرژانتین در نوع خودش جالب بود ولی من به آن تیمی که در سال 1998 به جام جهانی رفت خیلی علاقه داشتم.
خودت هم فوتبال بازی می کردی؟
(خنده) زیاد... توی یک برهه ای همه اش دنبال توپ و فوتبال بودیم. به هر حال آن وقت ها که بچه بودیم بیشتر فرصت داشتیم و بچه محل ها هم که حسابی پایه بودند.
شبیه کدام بازیکن فوتبال بازی می کردی؟
(خنده) آن موقع که بازی می کردیم من خیلی تکنیکی بودم و دوست داشتم که کارهای عجیب و غریب انجام دهم.
پس برای خودت یک پا علی کریمی بودی؟
نه در آن حد! ولی بچه ها می گفتند که من شبیه خداداد عزیزی بازی می کنم. بچه ها می گفتند که من یکسری ریزه کاری هایی توی فوتبالم دارم که شبیه کارهای خداداد است.
راستی چرا شما سرود تیم ملی را برای بازی جام جهانی برزیل نخواندی؟
خواندن سرود تیم ملی برای هر کسی یک افتخار بزرگ است ولی در مورد این قضیه قرعه به نام خواننده قدیمی تری به نام احسان خواجه امیری افتاد و این طبیعی بود. احسان تیم خوب و حرفه ای داشت و در مورد آن کار هم بهتر است مردم نظر بدهند. من به سهم خودم این کار را دوست داشتم و برای همه دوستان و همکارانم آرزوی موفقیت و سلامتی می کنم.
می گویند ناصر حجازی هم صدای تو را دوست داشت؟
این باعث افتخار من است که اسطوره ای به نام ناصر حجازی کار مرا دوست داشته باشد. من هم همیشه ایشان را دوست دارم و یادشان را گرامی می دارم.
ضمنا خبر داری که در مورد تو هم حرف و حدیث هایی درست شد؟
(خنده) در مورد من حرف و حدیث هایی درست کردند که حتی گاهی برایم خنده دار بود. بعضی ها گفتند مرتضی معتاد شده و حتی بعضی های دیگر گفتند که من مرده ام! ولی مهدی کُرد، مدیر برنامه هایم می گوید «تو تا وقتی مرا نکشی، نمی میری!»
بستری شدن تو در بیمارستان هم به این شایعه ها دامن زد.
من مشکل گوارشی داشتم و به همین دلیل معده ام را عمل کردم. آنهایی که با این بیماری مواجه شده اند می دانندکه این بیماری به این زودی ها خوب نمی شود و من هم در حال حاضر دوران نقاهت را سپری می کنم.
روحیه خوب و قابل توجه تو باعث شد که با قدرت کارت را پیش ببری.
چیزی در زندگی من تغییر نکرده و با قدرت کارم را انجام می دهم و زندگی ام را ادامه می دهم. من هیچ وقت به هیچ حاشیه ای خودم را نباختم. مردم چنان انرژی و انگیزه ای به من می دهند که هر روز با قدرت و روحیه بهتری کارم را انجام می دهم. این اتفاق ها باعث شد که من بیشتر به فکر خودم باشم و بیشتر خدا را شکر کنم
.: Weblog Themes By Pichak :.