ناگفته هایی از زندگی مرتضی پاشایی(قسمت دوم)

درمورد آلبوم جدید مرتضی توضیح دهید که چه زمانی منتشر می‌شود؟

تا جایی که اطلاع دارم مرتضی می‌گفت که اکثریت آهنگ های جدیدش را آماده کرده بود و در آخرین مراحل بود که بعد از اجرای کنسرت‌هایش ادامه می‌داد. قرار بود که تا 3، 4 ماه آینده آلبوم جدیدش را منتشر کند اما به مرحله‌ای نرسید که قراردادی با شرکتی یا شخصی ببندد چراکه کامل نشده بود به همین خاطر اعلام کردم «به منظور حفظ و صیانت از آثار مرتضی، اخوی‌ام را به عنوان مدیر برنامه‌های مرتضی در مسائل فرهنگی و هنری و خیریه معرفی کردیم که اگر من‌ بعد کسی درخواست انعقاد قراردادی داشت (شرکتهایی مانند ایرانسل یا همراه اول) چنانچه خواستند برنامه‌هایی داشته باشند با ایشان هماهنگ کنند».

*گفته می شد که یکی از اپراتورها تنها در روز درگذشت مرتضی نزدیک به 70 میلیون تومان از طریق آهنگی های پیشواز درآمد داشته است؛ آیا اپراتور به شما پرداختی دارد؟

منصور پاشایی: تا اینجا رسما اعلام کردیم که بعد از فوت مرتضی پاشایی هر سازمان و مجموعه و موسسه فرهنگی- هنری که بخواهد از این آثار استفاده کند قطعا باید با ما هماهنگ کند و قرارداد داشته باشد. در این چند روز هم اگر هر سازمانی بهره‌برداری کرده باشد مسلما ما پیگیری خواهیم کرد. به هر حال باید مراحل قانونی خود را طی کند. از همین جا هم خدمت همه مردم عزیز اعلام می‌کنیم هیچکس و هیچ سازمانی حق ندارد به نام مرتضی پاشایی هیچ فعالیت خیریه‌ای و غیرخیریه‌ای انجام دهد. اخیرا هم به ما اطلاعات رسیده که بعضی جاها مراسمی تحت عنوان «خیریه به نام مرتضی پاشایی» برگزار می‌کنند که هیچ کدام مورد تائید ما نیست. ما خودمان اقدام کرده ایم و انشاءا... به زودی بنیاد خیریه مرتضی پاشایی را به ثبت می‌رسانیم و خودمان متولی آن هستیم و هدفش حمایت از بیماران سرطانی و قشر محروم جامعه و مستمندان است. ان‌شاءا... تمام عایدی این موسسه صرف امور خیریه خواهد شد که ثوابش به روح مرتضی برسد.

*در لحظات آخر با ایشان بودید؟ خیلی افراد به کشف شهود می‌رسند آیا او هم به این تقدیر و قضای الهی تسلیم شده بود؟

ناصر پاشایی: همانطور که مرتضی در آخرین مصاحبه‌اش در بیمارستان عنوان کرده همیشه به کلام حضرت امیرالمومنین اعتقاد داشت که فرموده‌اند «باید طوری زندگی کنیم که گویی فردا می‌رویم و از طرف دیگر باید طوری زندگی کنیم که تا آخر هم هستیم» این را در بیمارستان هم از مرتضی دیدم. هم امیدوار بود که خوب شود و برنامه‌هایش را ادامه دهد. مخصوصا دو آهنگی که برای حضرت اباعبدا... و حضرت ابوالفضل خوانده را آرزو داشت که انجام دهد و دیگر اینکه پذیرفته بود که خواهد رفت. هر دو را با هم داشت و تا آخرین لحظه هم ناامید نشده بود در عین حال هم احتمال می‌داد که زنده نماند. این را از عملکرد و صحبتهایش می‌فهمیدیم.

منصور پاشایی: در 10 روز آخر عمر شریف مرتضی اکثرا بیمارستان بودم و در کنارش حضور داشتم. در عین حال به دقت حالات مرتضی را زیر نظر داشتم. اولا یکی از نکاتی که در این جوان می‌ دیدم، نترسیدن از مرگ بود. به هر حال مرگ یک ویژگی خاصی دارد و برای انسانها خوشایند نیست. اما جالب بود که مرتضی واقعا از مرگ نمی‌ترسید و واقعا این امر تنها در ظاهر نبود. چون در چند روز آخر که هنوز سرحال بود و می‌توانست صحبت کند، شوخی می‌کرد. به راحتی با شوخی و خنده روی تخت بیمارستان بود. نکته دیگر اینکه آمادگی برای مرگ توام با امیدش بود. دو، سه روز آخری که هوشیاری خود را از دست می‌داد و دیگر ارتباط کلامی نداشت اما می‌شنید وقتی به او می‌گفتیم مرتضی اگر می‌خواهی با این بیماری مبارزه کنی، دست ما را فشار بده. دست اطرافیان را فشار می‌داد یعنی واقعا می‌خواهم مبارزه کنم. ولی گاهی هم که به هوش می‌آمد، می‌گفت که «من دارم می‌میرم». این حالت تعادل روحی-روانی مرتضی بسیار بسیار زیبا بود و از طرف دیگر از دوران کودکی فرد بسیار متعادلی بود. این سوالی که مطرح کردید از انتشار اولین آلبومش چه حالی داشت؟ به هیچ وجه از حد خودش خارج نمی‌شد. یعنی شادی‌های غیرمتعارف نداشت. ما از این جوان یک قهقه بلند ندیده بودیم. به قدری محجوب بود که یک خنده بسیار ملیح و زیبایی داشت. در هر جمعی که حضور داشت، شادی هم بود چون بسیار طناز بود. وقتی در جمعی حضور داشت، خنده هم بود اما هیچگاه از شوخی و خنده‌اش کلام خارج از ادب نمی‌دیدید. امیدوارم همه ما ازجمله بنده و همه جوانها بتوانیم درس بگیریم.

*در رابطه با ارتباطات خانوادگی ایشان بفرمایید. اولا بفرمایید چند خواهر و برادر دارند و فرزند چندم خانواده بودند و ارتباطشان با اعضای خانواده چگونه بود؟

مادر مرتضی: ایشان یک برادر دارد که از خودش 4 سال بزرگتر است و رابطه‌مان خیلی خوب و دوستانه بود. رفتار خوبی در کنار هم داشتیم. البته وقتی کارهایش زیاد می‌شد کمتر همدیگر را می‌دیدیم. من همیشه به فکر سلامتی‌اش بودم و از او می‌پرسیدم که خوب می‌خوابد؟ و او به من اطمینان خاطر می‌داد که همه چیز روبه‌راه است. یادآوری لحظاتی که در کنارش داشتم مرا اذیت می‌کند. مرتضی از کودکی به موسیقی علاقه داشت و نسبت به آهنگها واکنش نشان می‌داد. اوایل از او می‌خواستم که روی درسش تمرکز کند اما با دیدن پشتکارش نگرانش نبودم و می‌ دانستم هرجا باشد، موفق خواهد شد. هر بار که آهنگ می‌ساخت نظر ما را نیز جویا می‌شد و به او می‌گفتم که غمگین نخوانی بهتر است اما او می‌گفت که هوادارانش می‌خواهند که اینگونه باشد. همیشه از او می‌خواستم که مراقب خودش باشد و سلامتی‌اش برایم در اولویت بود.

*به لحاظ تربیتی چه نکته خاصی در مورد مرتضی رعایت کرده‌اید؟

مادر مرتضی: از آنجا که بچه عاقل و فهمیده ای بود، نگران نبودم ولی از او می‌خواستم که مراقب باشد که با چه کسانی همنشینی می‌کند. از طرف او خیالم راحت بود و احساس می‌کردم انتخاب خوبی دارد.

*آیا مطلع هستید که چه کسانی با مرتضی همکاری می‌کردند؟

مادر مرتضی: ایشان درمورد آهنگهایی که می‌ساخت و با کسانی که همکار بود، صحبت می‌کرد. مثلا نام شاعرش را می‌آورد. حتی مرتضی وقتی می‌خواست سوار هواپیما شود به من اطلاع می‌داد که برایش دعا کنم که به سلامت برود و برگردد. بعد از اینکه می‌رسید هم اطلاع می‌داد که رسیده است و می‌خواست خیال من راحت باشد.

همیشه سرشار از امید بود و خودم از روحیه مرتضی، روحیه می‌گرفتم. تا آخرین لحظه هم امید داشتم اما خداوند اینطور مقدر کرده بود. آهنگ «نگران منی» را همه می‌گفتند انگار برای من خوانده است! درمورد «جاده یکطرفه» می‌گفت که 6 ماه روی این آهنگ زحمت کشیده است.

*در مورد حواشی روز تشییع جنازه و شایعاتی که مطرح شد توضیحاتی بفرمایید.

منصور پاشایی: روز جمعه 23 آبان‌ماه 1393 حدود ساعت 6 تا 7 صبح مرتضی دار فانی را وداع گفت. دوستان نزدیک و یکی، دو نفر از بستگان در بیمارستان حضور داشتند که اطلاع دادند مرتضی فوت کرده است. بعدازظهر روز جمعه پیکر مرتضی را به بهشت زهرا منتقل کردیم و بلافاصله برای برنامه‌ریزی تشییع پیکر آمدیم. پیش‌بینی می‌کردیم که جمعیت قابل توجهی در این مراسم شرکت کنند و به همین دلیل برنامه‌ریزی بسیار دقیقی را می‌طلبید. تصمیم گرفتیم روز شنبه مراسم تغسیل را انجام دهیم و روز یکشنبه هم از مقابل تالار وحدت تشییع و در بهشت زهرا تدفین را انجام دهیم. روز شنبه غسل انجام شد و مراحل تشریفات اداری و ثبت شناسنامه در سیستم کامپیوتری بهشت زهرا انجام شد. روز یکشنبه جنازه برای تشییع اماده بود. اگر می‌خواستیم روز یکشنبه این کارها را انجام دهیم طبیعتا به همه مراسم نمی‌رسیدیم. سایت بهشت زهرا با توجه به اینکه جنازه را تحویل گرفته بود و در سیستم کامپیوتری‌اش ثبت شده بود روز بیست‌وچهارم را اعلام کرد و باعث ایجاد شبهه در میان مردم شد که مرتضی شنبه دفن شده است. اما واقعیت این بود که ما یکشنبه جنازه را تحویل گرفتیم و در تالار وحدت مراسم تشییع باشکوه برگزار شد و از همین جا از همه مردم عزیز و همه مسئولان محترم اعم از شهرداری، وزارت ارشاد، صداوسیما و همه مسئولین و سازمانهایی که در این زمینه با ما همکاری کردند و این مراسم را با شکوه تمام برگزار کردند، تشکر می‌کنم. بعد از مراسم تشییع از تالار وحدت، امبولانس را حرکت دادیم و به دنبال آمبولانس به همراه بستگان به سمت بهشت زهرا حرکت کردیم. ازدحام جمعیت به ما اجازه نداد که وارد بهشت زهرا شویم. به آمبولانس اعلام کردیم که اگر وارد بهشت زهرا شویم شاید نتوانیم حتی نماز میت را بخوانیم. تصمیم گرفتیم آمبولانس را به سمت حرم حضرت امام حرکت دهیم. وارد محوطه بیرونی حرم امام شدیم و نماز میت را در آنجا به جا آوردیم. از آنجا تا نزدیکی‌های قطعه هنرمندان رسیدیم که جمعیت متوجه آمبولانس و پیکر مرتضی شدند و دور آمبولانس را گرفتند به گونه ای آمبولانس تقریبا داغان شد و روی سقف آمبولانس ریختند و شیشه آمبولانس را شکستند! حتی احتمال چپ کردن آمبولانس هم وجود داشت. بلافاصله تصمیم گرفته شد که آمبولانس به سردخانه بازگردد. بنده و برادرم پیاده شدیم و به منظور اینکه موقعیت را ارزیابی کنیم وارد قطعه هنرمندان شدیم و حتی از ازدحام جمعیت احتمال مواجه شدن  با خطرات جانی برایمان وجود داشت. فشارهای زیادی را تحمل کردیم و دریافتیم که با چنین جمعیتی امکان دفن پیکر مرتضی وجود ندارد. در جایگاه اعلام کردم که امروز دفن انجام نمی‌شود. واقعیت مطلب هم این بود که تا آن لحظه هیچ تصمیم قطعی نداشتیم و تنها تصمیمی که می‌توانستیم بگیریم کنسل کردن تدفین بود تا اینکه بعد تصمیم بگیریم. دورهم جمع شدیم و مشورت کردیم؛ یکی از گزینه‌ها این بود که روز بعد یعنی روز دوشنبه تدفین صورت گیرد. اما باز پیش‌بینی کردیم که به هر حال بخش زیادی از همین جمعیت حضور خواهد داشت و امکان تدفین وجود ندارد. بنابراین تصمیم گرفتیم در ساعات پایانی روز تدفین را صورت دهیم.

*آیا نهادهای امنیتی به شما پیشنهادی ندادند؟

ناصر پاشایی: کسی به ما خط نداد اما با ما همکاری کردند. از جهت اینکه جمعیت زیادی در بهشت زهرا بود سازمان‌های مختلف همکاری کردند و مردم را به سمت بیرون راهنمایی و هدایت کردند . اگرچه با تمام تمهیداتی که اندیشیده شده بود در آن ساعات پایانی روز هم برایمان مشکل بود چراکه جمعیت زیاد باعث به وجود آوردن مشکلات زیادی برای ما شده بود. از همین جا نکته دیگری خدمت مردم اعلام می‌کنم؛ ما خودمان خیلی دوست داشتیم که همه مردم در مراسم تدفین حضور داشته باشند به دلیل اینکه مرتضی را صرفا متعلق به خودمان نمی‌دانیم و حقیقتا مرتضی متعلق به همه ملت ایران است و عموما طرفدارانش اشک می‌ریختند و عاشقانه دوستش داشتند و شاید برای خود ما بسیار بسیار سنگین بود که به این صورت نتوانستند مراسم تدفین را نظاره‌گر باشند. از همین جا اعلام می‌کنم که واقعا شرمنده همه مردم شدیم اما تنها دلیل اینکه این تصمیم را گرفتیم فقط به خاطر حفظ جان خود مردم بود. پیش‌بینی ما این بود که اگر در آن ساعات روز تدفین صورت می‌گرفت، قطعا تعداد قابل توجهی از مردم با خطرات جانی مواجه می‌شدند. به دلیل اینکه اجازه ندهیم هیچ اتفاقی برای حتی یک نفر مردم بیفتد این تصمیم را گرفتیم و ناچار شدیم در این ساعات پایانی روز پیکر مرتضی را دفن کنیم. اما همانطور که مردم صبوری کردند و عاشقانه بعدها در مراسمش شرکت کردند و کماکان هم در مزارش حضور دارند و برای روح پاکش فاتحه قرائت می‌کنند مطمئن باشند که روح مرتضی هم کماکان با این مردم است و برای مردم دعا می‌کند. ما از مردم صمیمانه تشکر می‌کنیم.

*اینکه بعد از غروب تدفین را انجام دادید چطور پذیرفتید؟

منصور پاشایی: به ما گفتند که دفن پیکر در غروب مکروه است. درمورد کراهت این مساله باید علما نظر دهند و من در مورد مسائل فقهی نمی‌توانم اظهارنظر کنم. اما پاسخ به مردم این بود و در همین جا هم اعلام می‌کنم که اگر خدای‌ناکرده حتی یک نفر در آن مراسم جانش را از دست می‌داد، این امر حرام بود و آیا باید امر مکروه را ترجیح دهیم یا امر حرام را؟ طبیعتا مکروه را انجام دادیم پس بهترین گزینه این بود که اینگونه تصمیم بگیریم.

*مسئولیت تمام برنامه‌ها با شماست و آقای کرد هیچ مسئولیتی ندارند؟

منصور پاشایی: بله و آقای کرد هم طبیعتا با ما همکاری دارند. الان در شرایطی هستیم که مراسم‌های مختلفی درحال برگزاری است و هنوز در عزاداری به سر می‌بریم. اما اینکه سازمان‌یافته شود را در چند روز آینده سازمان خواهیم داد و از تجربیات آقای کرد هم استفاده خواهیم کرد.

*بعد از بیماری مرتضی، لباس پوشیدن مرتضی سبک و سیاق خاصی پیدا کرد. طراحی لباس‌هایش برعهده چه کسی بود؟

منصور پاشایی: بسیاری از طرح‌ های مرتضی، لباس و ابداعاتی که در کنسرت‌هایش ایجاد می‌کرد، متعلق به خودش بود. مرتضی فردی نوآور بود. ابداعاتی در کنسرت‌هایش داشت که کمتردر کنسرت‌های دیگر رخ می‌داد. این ابداعات بیشتر جنبه تئاتری و اجرای نمایش داشت. اینها همه ابداعات خودش بود. استایل لباس هم بیشتر مربوط به طرح‌های خودش بود. با توجه به نوع بیماری‌‌اش بیشتر مجبور بود که از کلاه استفاده کند که پوشش خاصی باشد یا عینک خاصی استفاده کند.

*اوایل بیماری شایعاتی مطرح می‌شد که به دلیل کسب محبوبیت مساله بیماری‌اش را عنوان کرده است. واکنش مرتضی در آن زمان نسبت به این شایعات چگونه بود؟

منصور پاشایی: مرتضی به حدی صبور بود که در برابر این شایعات واکنش خاصی نشان نمی‌داد. تنها یکبار مرتضی خیلی به طور محجوب و متواضعانه زمانی که چند ماه پیش خبر فوتش را منتشر کردند، گفت «مگر جای کسی را تنگ کرده‌ام که آرزوی فوت مرا دارید؟» اما در برابر هیچگونه از این شایعات واکنش خاصی نشان نمی‌داد.

*شایعات طی چند روز آخر به حد زیادی رسیده بود. واکنش خانواده چگونه بود؟

منصور پاشایی: برای اینکه ذهن مردم مکدر و جامعه ملتهب نشود از آنجا که طرفداران زیادی به بیمارستان مراجعه می‌کردند و در هوای سرد در نیمه شب منتظر شنیدن خبر بهبودی‌اش بودند، دائم دنبال اخبار وضعیت مرتضی بودند، تصمیم گرفتیم اولا به هیچ وجه به مردم و طرفداران خلاف واقع نگوییم. اما گفتن همه واقعیت هم تشنج در روح و روان مردم ایجاد می‌کرد. یعنی دلیلی نداشت که روح و روان مردم را آشفته کنیم. به همین دلیل یک استراتژی تدوین شد و درمجموع تصمیم گرفتیم به مردم واقعیتش را بگوییم و هرگاه که جویای احوال مرتضی می‌شوند بهترین جواب این است که «مثل دیروز است» و واقعا هم همین بود و بهبودی حاصل نمی‌شد و کماکان وضعیت مثل دیروز بود و تنها روزهای آخر بود که بیماری شدت پیدا کرد و وضعیت جسمانی‌اش رو به وخامت رفت. اما بهترین پاسخ این بود که بگوییم «وضع مرتضی مانند دیروز است، فقط دعا کنید». باز از سوال می‌کردند که آیا امید به بهبودی هست یا نه؟ و پاسخ ما این بود که «امید دست خداست، فقط دعا کنید». این نوع پاسخ می‌توانست به مردم آرامش دهد اما واکنشی که خانواده در برابر شایعات داشتند را پدر مرتضی پاسخ خواهند داد.

*شما در مصاحبه‌ای اعلام کرده بودید که روزهای آخر فقط منتظر شنیدن خبر بودید.

ناصر پاشایی: آقای دکتر توکلی یک هفته قبل از فوت مرتضی به من گفتند که حداکثر می‌تواند با این شرایط یک هفته طاقت بیاورد. ولی به‌رغم همه اینها ما امیدوار بودیم که ان‌شاءا... شفایی حاصل شود و شفا بگیرد و اعتقادم این است که واقعا شفا را گرفت. به این شکل که خداوند اینگونه به او شفا داد که 30 سال و 3 ماه و سه روز عمر کرد و فکر می‌کنم حساب‌شده بود و تصورم این است که از جانب خداوند این مقدر شده بود که 30 سال و 3 ماه و سه روز با عزت در این دنیا زندگی کند و در آن دنیا هم بقیه زندگی‌اش را...

*آیا با این شایعات کنار آمده بودید؟

ناصر پاشایی: ما در کنارش نشسته بودیم و حتی برای ما اس‌ام‌اس می‌آمد که مرتضی فوت کرده است! حتی گاهی اوقات برخی دوستان درحالی که رویشان نمی‌شد از ما می‌پرسیدند که حال مرتضی چگونه است؟ البته ما از نظر روحی آسیب می‌دیدیم که چرا عده ای دوست دارند مرتضی فوت کند؟ ولی خود مرتضی با این قضیه کنار آمده بود و همانطور که گفتم زیاد احساساتی نبود که زود ناراحت یا خوشحال شود. طبیعی است که انسان ناراحت می‌شد.

*آخرین سوال؛ اخیرا مجلس مصوبی را درحال بررسی است درمورد تصویربرداری از محیط‌های بیمارستانی. این اتفاق برای خیلی از هنرمندان افتاد. خدا را شکر که در مراسم غسل مرتضی این اتفاق رخ نداد اما این اتفاق در بیمارستان درموردش روی داد مانند خیلی از هنرمندان دیگر. یکسری از دوستان عکس و فیلم تهیه می‌کردند و بارها خوانده‌ایم که مادر مرتضی راضی نیست و دوست ندارد کسی پسرش را اینگونه ببیند. با این حال یکسری عکس و تصویر منتشر شد. آیا شما پیگیر این قضیه هستید. تلویزیون یک فیلم دوربین مداربسته را منتشر کرد که نشان می‌داد زاویه ای که فیلم منتش شده با زاویه‌ای که یکی از دوستان مرتضی از پایین پا فیلم می‌گرفت، متفاوت بود. مشخص بود قسمتی که همراهان مرتضی فیلم می‌گیرند قسمتی نبوده که منتشر شده است. درمورد پرسنل بیمارستان شایعاتی درست شد که کار پرستاران بوده است. حتی شایعه درست کردند که پرستاران کم‌کاری کردند و می‌توانستند بیشتر رسیدگی کنند! آیا قصد پیگیری دارید یا نه؟ درنهایت صحبتتان با مردم چیست؟ شهرام شکوهی می‌گفت که این پدیده تبدیل به «سرطان فرهنگی» شده است.

ناصر پاشایی: از کادر پزشکی و پرستاری از طرف خودم و خانواده مرتضی پاشایی تشکر می‌کنم. به خصوص پزشکان و پرستاران آن بخش خیلی خیلی خدمت کردند و ما ممنون‌شان هستیم. ما پیگیری کرده ایم. اما اینکه از کجا بوده است، حدس و گمان‌های زیادی تا قبل از رسیدن به واقعیت و پیگیری مراجع ذی‌صلاح وجود دارد. نکته دیگر این که درهر صورت تکنولوژی دوربین و موبایل همه‌گیر شده است و به جز کار فرهنگی کنترل‌های ان چنانی نمی‌تواند تاثیرگذار باشد. باید کار فرهنگی و اخلاقی صورت گیرد تا افرادی که قصد تصویربرداری و منتشرکردن چنین وقایعی را دارند بدانند که درمورد خودشان یا عزیزانشان هم چنین صحنه‌هایی آزاردهنده است. بنابراین چنین صحنه‌هایی خوشایند نیست که منتشر شود. مطمئن هستم که عموم طرفداران مرتضی پاشایی از دیدن این تصاویر بسیار بسیار آزرده خاطر و ناراحت شدند.و شاید عده قلیلی باشند که بخواهند دست به چنین ماجراجویی‌هایی بزنند. اما متاسفانه تاثیر منفی دارد.

دکتر هاشمی، وزیر بهداشت تکذیب کردند که از پرسنل بیمارستان باشد. ما نمی توانیم کل بیمارستان را در رسانه ها زیر سوال ببریم. دکتر توکلی علاوه بر اینکه پزشک جراح مرتضی بود عنوان می‌کرد که صبح ها در راه مسیر بیمارستان سی‌ دی‌های مرتضی را گوش می‌کند.

*در پایان که ایشان جاودانه شدند و چه خوب که مهر و امضای خودشان را بر زندگی زدند و رفتند. خداوند ایشان را رحمت کند. اگر در پایان صحبتی دارید بفرمایید. امیدوارم که روحش قرین رحمت الهی باشد.

منصور پاشایی: از شما تشکر می‌کنم که منت سر ما گذاشتید و تشریف آوردید. همچنین از خبرگزاری فارس هم تشکر می‌کنم که به‌خوبی این خبر را پوشش دادند. از همین جا هم اعلام می‌کنم که اگر باز هم موردی بود که لازم باشد در خدمت شما باشیم و توضیحاتی به مردم ارائه دهیم، در خدمتتان خواهیم بود. به دلیل اینکه می‌دانیم مرتضی متعلق به مردم است و طبیعتا مردم به دنبال شنیدنی از اخبار مرتضی هستند و دوست دارند درموردش بیشتر بدانند. با کمال میل در خدمتتان هستیم و استقبال می‌کنیم و امیدواریم که خداوند به شما اجر دهد.

درمورد آلبوم جدید مرتضی توضیح دهید که چه زمانی منتشر می‌شود؟

تا جایی که اطلاع دارم مرتضی می‌گفت که اکثریت آهنگ های جدیدش را آماده کرده بود و در آخرین مراحل بود که بعد از اجرای کنسرت‌هایش ادامه می‌داد. قرار بود که تا 3، 4 ماه آینده آلبوم جدیدش را منتشر کند اما به مرحله‌ای نرسید که قراردادی با شرکتی یا شخصی ببندد چراکه کامل نشده بود به همین خاطر اعلام کردم «به منظور حفظ و صیانت از آثار مرتضی، اخوی‌ام را به عنوان مدیر برنامه‌های مرتضی در مسائل فرهنگی و هنری و خیریه معرفی کردیم که اگر من‌ بعد کسی درخواست انعقاد قراردادی داشت (شرکتهایی مانند ایرانسل یا همراه اول) چنانچه خواستند برنامه‌هایی داشته باشند با ایشان هماهنگ کنند».

*گفته می شد که یکی از اپراتورها تنها در روز درگذشت مرتضی نزدیک به 70 میلیون تومان از طریق آهنگی های پیشواز درآمد داشته است؛ آیا اپراتور به شما پرداختی دارد؟

منصور پاشایی: تا اینجا رسما اعلام کردیم که بعد از فوت مرتضی پاشایی هر سازمان و مجموعه و موسسه فرهنگی- هنری که بخواهد از این آثار استفاده کند قطعا باید با ما هماهنگ کند و قرارداد داشته باشد. در این چند روز هم اگر هر سازمانی بهره‌برداری کرده باشد مسلما ما پیگیری خواهیم کرد. به هر حال باید مراحل قانونی خود را طی کند. از همین جا هم خدمت همه مردم عزیز اعلام می‌کنیم هیچکس و هیچ سازمانی حق ندارد به نام مرتضی پاشایی هیچ فعالیت خیریه‌ای و غیرخیریه‌ای انجام دهد. اخیرا هم به ما اطلاعات رسیده که بعضی جاها مراسمی تحت عنوان «خیریه به نام مرتضی پاشایی» برگزار می‌کنند که هیچ کدام مورد تائید ما نیست. ما خودمان اقدام کرده ایم و انشاءا... به زودی بنیاد خیریه مرتضی پاشایی را به ثبت می‌رسانیم و خودمان متولی آن هستیم و هدفش حمایت از بیماران سرطانی و قشر محروم جامعه و مستمندان است. ان‌شاءا... تمام عایدی این موسسه صرف امور خیریه خواهد شد که ثوابش به روح مرتضی برسد.

*در لحظات آخر با ایشان بودید؟ خیلی افراد به کشف شهود می‌رسند آیا او هم به این تقدیر و قضای الهی تسلیم شده بود؟

ناصر پاشایی: همانطور که مرتضی در آخرین مصاحبه‌اش در بیمارستان عنوان کرده همیشه به کلام حضرت امیرالمومنین اعتقاد داشت که فرموده‌اند «باید طوری زندگی کنیم که گویی فردا می‌رویم و از طرف دیگر باید طوری زندگی کنیم که تا آخر هم هستیم» این را در بیمارستان هم از مرتضی دیدم. هم امیدوار بود که خوب شود و برنامه‌هایش را ادامه دهد. مخصوصا دو آهنگی که برای حضرت اباعبدا... و حضرت ابوالفضل خوانده را آرزو داشت که انجام دهد و دیگر اینکه پذیرفته بود که خواهد رفت. هر دو را با هم داشت و تا آخرین لحظه هم ناامید نشده بود در عین حال هم احتمال می‌داد که زنده نماند. این را از عملکرد و صحبتهایش می‌فهمیدیم.

منصور پاشایی: در 10 روز آخر عمر شریف مرتضی اکثرا بیمارستان بودم و در کنارش حضور داشتم. در عین حال به دقت حالات مرتضی را زیر نظر داشتم. اولا یکی از نکاتی که در این جوان می‌ دیدم، نترسیدن از مرگ بود. به هر حال مرگ یک ویژگی خاصی دارد و برای انسانها خوشایند نیست. اما جالب بود که مرتضی واقعا از مرگ نمی‌ترسید و واقعا این امر تنها در ظاهر نبود. چون در چند روز آخر که هنوز سرحال بود و می‌توانست صحبت کند، شوخی می‌کرد. به راحتی با شوخی و خنده روی تخت بیمارستان بود. نکته دیگر اینکه آمادگی برای مرگ توام با امیدش بود. دو، سه روز آخری که هوشیاری خود را از دست می‌داد و دیگر ارتباط کلامی نداشت اما می‌شنید وقتی به او می‌گفتیم مرتضی اگر می‌خواهی با این بیماری مبارزه کنی، دست ما را فشار بده. دست اطرافیان را فشار می‌داد یعنی واقعا می‌خواهم مبارزه کنم. ولی گاهی هم که به هوش می‌آمد، می‌گفت که «من دارم می‌میرم». این حالت تعادل روحی-روانی مرتضی بسیار بسیار زیبا بود و از طرف دیگر از دوران کودکی فرد بسیار متعادلی بود. این سوالی که مطرح کردید از انتشار اولین آلبومش چه حالی داشت؟ به هیچ وجه از حد خودش خارج نمی‌شد. یعنی شادی‌های غیرمتعارف نداشت. ما از این جوان یک قهقه بلند ندیده بودیم. به قدری محجوب بود که یک خنده بسیار ملیح و زیبایی داشت. در هر جمعی که حضور داشت، شادی هم بود چون بسیار طناز بود. وقتی در جمعی حضور داشت، خنده هم بود اما هیچگاه از شوخی و خنده‌اش کلام خارج از ادب نمی‌دیدید. امیدوارم همه ما ازجمله بنده و همه جوانها بتوانیم درس بگیریم.

*در رابطه با ارتباطات خانوادگی ایشان بفرمایید. اولا بفرمایید چند خواهر و برادر دارند و فرزند چندم خانواده بودند و ارتباطشان با اعضای خانواده چگونه بود؟

مادر مرتضی: ایشان یک برادر دارد که از خودش 4 سال بزرگتر است و رابطه‌مان خیلی خوب و دوستانه بود. رفتار خوبی در کنار هم داشتیم. البته وقتی کارهایش زیاد می‌شد کمتر همدیگر را می‌دیدیم. من همیشه به فکر سلامتی‌اش بودم و از او می‌پرسیدم که خوب می‌خوابد؟ و او به من اطمینان خاطر می‌داد که همه چیز روبه‌راه است. یادآوری لحظاتی که در کنارش داشتم مرا اذیت می‌کند. مرتضی از کودکی به موسیقی علاقه داشت و نسبت به آهنگها واکنش نشان می‌داد. اوایل از او می‌خواستم که روی درسش تمرکز کند اما با دیدن پشتکارش نگرانش نبودم و می‌ دانستم هرجا باشد، موفق خواهد شد. هر بار که آهنگ می‌ساخت نظر ما را نیز جویا می‌شد و به او می‌گفتم که غمگین نخوانی بهتر است اما او می‌گفت که هوادارانش می‌خواهند که اینگونه باشد. همیشه از او می‌خواستم که مراقب خودش باشد و سلامتی‌اش برایم در اولویت بود.

*به لحاظ تربیتی چه نکته خاصی در مورد مرتضی رعایت کرده‌اید؟

مادر مرتضی: از آنجا که بچه عاقل و فهمیده ای بود، نگران نبودم ولی از او می‌خواستم که مراقب باشد که با چه کسانی همنشینی می‌کند. از طرف او خیالم راحت بود و احساس می‌کردم انتخاب خوبی دارد.

*آیا مطلع هستید که چه کسانی با مرتضی همکاری می‌کردند؟

مادر مرتضی: ایشان درمورد آهنگهایی که می‌ساخت و با کسانی که همکار بود، صحبت می‌کرد. مثلا نام شاعرش را می‌آورد. حتی مرتضی وقتی می‌خواست سوار هواپیما شود به من اطلاع می‌داد که برایش دعا کنم که به سلامت برود و برگردد. بعد از اینکه می‌رسید هم اطلاع می‌داد که رسیده است و می‌خواست خیال من راحت باشد.

همیشه سرشار از امید بود و خودم از روحیه مرتضی، روحیه می‌گرفتم. تا آخرین لحظه هم امید داشتم اما خداوند اینطور مقدر کرده بود. آهنگ «نگران منی» را همه می‌گفتند انگار برای من خوانده است! درمورد «جاده یکطرفه» می‌گفت که 6 ماه روی این آهنگ زحمت کشیده است.

*در مورد حواشی روز تشییع جنازه و شایعاتی که مطرح شد توضیحاتی بفرمایید.

منصور پاشایی: روز جمعه 23 آبان‌ماه 1393 حدود ساعت 6 تا 7 صبح مرتضی دار فانی را وداع گفت. دوستان نزدیک و یکی، دو نفر از بستگان در بیمارستان حضور داشتند که اطلاع دادند مرتضی فوت کرده است. بعدازظهر روز جمعه پیکر مرتضی را به بهشت زهرا منتقل کردیم و بلافاصله برای برنامه‌ریزی تشییع پیکر آمدیم. پیش‌بینی می‌کردیم که جمعیت قابل توجهی در این مراسم شرکت کنند و به همین دلیل برنامه‌ریزی بسیار دقیقی را می‌طلبید. تصمیم گرفتیم روز شنبه مراسم تغسیل را انجام دهیم و روز یکشنبه هم از مقابل تالار وحدت تشییع و در بهشت زهرا تدفین را انجام دهیم. روز شنبه غسل انجام شد و مراحل تشریفات اداری و ثبت شناسنامه در سیستم کامپیوتری بهشت زهرا انجام شد. روز یکشنبه جنازه برای تشییع اماده بود. اگر می‌خواستیم روز یکشنبه این کارها را انجام دهیم طبیعتا به همه مراسم نمی‌رسیدیم. سایت بهشت زهرا با توجه به اینکه جنازه را تحویل گرفته بود و در سیستم کامپیوتری‌اش ثبت شده بود روز بیست‌وچهارم را اعلام کرد و باعث ایجاد شبهه در میان مردم شد که مرتضی شنبه دفن شده است. اما واقعیت این بود که ما یکشنبه جنازه را تحویل گرفتیم و در تالار وحدت مراسم تشییع باشکوه برگزار شد و از همین جا از همه مردم عزیز و همه مسئولان محترم اعم از شهرداری، وزارت ارشاد، صداوسیما و همه مسئولین و سازمانهایی که در این زمینه با ما همکاری کردند و این مراسم را با شکوه تمام برگزار کردند، تشکر می‌کنم. بعد از مراسم تشییع از تالار وحدت، امبولانس را حرکت دادیم و به دنبال آمبولانس به همراه بستگان به سمت بهشت زهرا حرکت کردیم. ازدحام جمعیت به ما اجازه نداد که وارد بهشت زهرا شویم. به آمبولانس اعلام کردیم که اگر وارد بهشت زهرا شویم شاید نتوانیم حتی نماز میت را بخوانیم. تصمیم گرفتیم آمبولانس را به سمت حرم حضرت امام حرکت دهیم. وارد محوطه بیرونی حرم امام شدیم و نماز میت را در آنجا به جا آوردیم. از آنجا تا نزدیکی‌های قطعه هنرمندان رسیدیم که جمعیت متوجه آمبولانس و پیکر مرتضی شدند و دور آمبولانس را گرفتند به گونه ای آمبولانس تقریبا داغان شد و روی سقف آمبولانس ریختند و شیشه آمبولانس را شکستند! حتی احتمال چپ کردن آمبولانس هم وجود داشت. بلافاصله تصمیم گرفته شد که آمبولانس به سردخانه بازگردد. بنده و برادرم پیاده شدیم و به منظور اینکه موقعیت را ارزیابی کنیم وارد قطعه هنرمندان شدیم و حتی از ازدحام جمعیت احتمال مواجه شدن  با خطرات جانی برایمان وجود داشت. فشارهای زیادی را تحمل کردیم و دریافتیم که با چنین جمعیتی امکان دفن پیکر مرتضی وجود ندارد. در جایگاه اعلام کردم که امروز دفن انجام نمی‌شود. واقعیت مطلب هم این بود که تا آن لحظه هیچ تصمیم قطعی نداشتیم و تنها تصمیمی که می‌توانستیم بگیریم کنسل کردن تدفین بود تا اینکه بعد تصمیم بگیریم. دورهم جمع شدیم و مشورت کردیم؛ یکی از گزینه‌ها این بود که روز بعد یعنی روز دوشنبه تدفین صورت گیرد. اما باز پیش‌بینی کردیم که به هر حال بخش زیادی از همین جمعیت حضور خواهد داشت و امکان تدفین وجود ندارد. بنابراین تصمیم گرفتیم در ساعات پایانی روز تدفین را صورت دهیم.

*آیا نهادهای امنیتی به شما پیشنهادی ندادند؟

ناصر پاشایی: کسی به ما خط نداد اما با ما همکاری کردند. از جهت اینکه جمعیت زیادی در بهشت زهرا بود سازمان‌های مختلف همکاری کردند و مردم را به سمت بیرون راهنمایی و هدایت کردند . اگرچه با تمام تمهیداتی که اندیشیده شده بود در آن ساعات پایانی روز هم برایمان مشکل بود چراکه جمعیت زیاد باعث به وجود آوردن مشکلات زیادی برای ما شده بود. از همین جا نکته دیگری خدمت مردم اعلام می‌کنم؛ ما خودمان خیلی دوست داشتیم که همه مردم در مراسم تدفین حضور داشته باشند به دلیل اینکه مرتضی را صرفا متعلق به خودمان نمی‌دانیم و حقیقتا مرتضی متعلق به همه ملت ایران است و عموما طرفدارانش اشک می‌ریختند و عاشقانه دوستش داشتند و شاید برای خود ما بسیار بسیار سنگین بود که به این صورت نتوانستند مراسم تدفین را نظاره‌گر باشند. از همین جا اعلام می‌کنم که واقعا شرمنده همه مردم شدیم اما تنها دلیل اینکه این تصمیم را گرفتیم فقط به خاطر حفظ جان خود مردم بود. پیش‌بینی ما این بود که اگر در آن ساعات روز تدفین صورت می‌گرفت، قطعا تعداد قابل توجهی از مردم با خطرات جانی مواجه می‌شدند. به دلیل اینکه اجازه ندهیم هیچ اتفاقی برای حتی یک نفر مردم بیفتد این تصمیم را گرفتیم و ناچار شدیم در این ساعات پایانی روز پیکر مرتضی را دفن کنیم. اما همانطور که مردم صبوری کردند و عاشقانه بعدها در مراسمش شرکت کردند و کماکان هم در مزارش حضور دارند و برای روح پاکش فاتحه قرائت می‌کنند مطمئن باشند که روح مرتضی هم کماکان با این مردم است و برای مردم دعا می‌کند. ما از مردم صمیمانه تشکر می‌کنیم.

*اینکه بعد از غروب تدفین را انجام دادید چطور پذیرفتید؟

منصور پاشایی: به ما گفتند که دفن پیکر در غروب مکروه است. درمورد کراهت این مساله باید علما نظر دهند و من در مورد مسائل فقهی نمی‌توانم اظهارنظر کنم. اما پاسخ به مردم این بود و در همین جا هم اعلام می‌کنم که اگر خدای‌ناکرده حتی یک نفر در آن مراسم جانش را از دست می‌داد، این امر حرام بود و آیا باید امر مکروه را ترجیح دهیم یا امر حرام را؟ طبیعتا مکروه را انجام دادیم پس بهترین گزینه این بود که اینگونه تصمیم بگیریم.

*مسئولیت تمام برنامه‌ها با شماست و آقای کرد هیچ مسئولیتی ندارند؟

منصور پاشایی: بله و آقای کرد هم طبیعتا با ما همکاری دارند. الان در شرایطی هستیم که مراسم‌های مختلفی درحال برگزاری است و هنوز در عزاداری به سر می‌بریم. اما اینکه سازمان‌یافته شود را در چند روز آینده سازمان خواهیم داد و از تجربیات آقای کرد هم استفاده خواهیم کرد.

*بعد از بیماری مرتضی، لباس پوشیدن مرتضی سبک و سیاق خاصی پیدا کرد. طراحی لباس‌هایش برعهده چه کسی بود؟

منصور پاشایی: بسیاری از طرح‌ های مرتضی، لباس و ابداعاتی که در کنسرت‌هایش ایجاد می‌کرد، متعلق به خودش بود. مرتضی فردی نوآور بود. ابداعاتی در کنسرت‌هایش داشت که کمتردر کنسرت‌های دیگر رخ می‌داد. این ابداعات بیشتر جنبه تئاتری و اجرای نمایش داشت. اینها همه ابداعات خودش بود. استایل لباس هم بیشتر مربوط به طرح‌های خودش بود. با توجه به نوع بیماری‌‌اش بیشتر مجبور بود که از کلاه استفاده کند که پوشش خاصی باشد یا عینک خاصی استفاده کند.

*اوایل بیماری شایعاتی مطرح می‌شد که به دلیل کسب محبوبیت مساله بیماری‌اش را عنوان کرده است. واکنش مرتضی در آن زمان نسبت به این شایعات چگونه بود؟

منصور پاشایی: مرتضی به حدی صبور بود که در برابر این شایعات واکنش خاصی نشان نمی‌داد. تنها یکبار مرتضی خیلی به طور محجوب و متواضعانه زمانی که چند ماه پیش خبر فوتش را منتشر کردند، گفت «مگر جای کسی را تنگ کرده‌ام که آرزوی فوت مرا دارید؟» اما در برابر هیچگونه از این شایعات واکنش خاصی نشان نمی‌داد.

*شایعات طی چند روز آخر به حد زیادی رسیده بود. واکنش خانواده چگونه بود؟

منصور پاشایی: برای اینکه ذهن مردم مکدر و جامعه ملتهب نشود از آنجا که طرفداران زیادی به بیمارستان مراجعه می‌کردند و در هوای سرد در نیمه شب منتظر شنیدن خبر بهبودی‌اش بودند، دائم دنبال اخبار وضعیت مرتضی بودند، تصمیم گرفتیم اولا به هیچ وجه به مردم و طرفداران خلاف واقع نگوییم. اما گفتن همه واقعیت هم تشنج در روح و روان مردم ایجاد می‌کرد. یعنی دلیلی نداشت که روح و روان مردم را آشفته کنیم. به همین دلیل یک استراتژی تدوین شد و درمجموع تصمیم گرفتیم به مردم واقعیتش را بگوییم و هرگاه که جویای احوال مرتضی می‌شوند بهترین جواب این است که «مثل دیروز است» و واقعا هم همین بود و بهبودی حاصل نمی‌شد و کماکان وضعیت مثل دیروز بود و تنها روزهای آخر بود که بیماری شدت پیدا کرد و وضعیت جسمانی‌اش رو به وخامت رفت. اما بهترین پاسخ این بود که بگوییم «وضع مرتضی مانند دیروز است، فقط دعا کنید». باز از سوال می‌کردند که آیا امید به بهبودی هست یا نه؟ و پاسخ ما این بود که «امید دست خداست، فقط دعا کنید». این نوع پاسخ می‌توانست به مردم آرامش دهد اما واکنشی که خانواده در برابر شایعات داشتند را پدر مرتضی پاسخ خواهند داد.

*شما در مصاحبه‌ای اعلام کرده بودید که روزهای آخر فقط منتظر شنیدن خبر بودید.

ناصر پاشایی: آقای دکتر توکلی یک هفته قبل از فوت مرتضی به من گفتند که حداکثر می‌تواند با این شرایط یک هفته طاقت بیاورد. ولی به‌رغم همه اینها ما امیدوار بودیم که ان‌شاءا... شفایی حاصل شود و شفا بگیرد و اعتقادم این است که واقعا شفا را گرفت. به این شکل که خداوند اینگونه به او شفا داد که 30 سال و 3 ماه و سه روز عمر کرد و فکر می‌کنم حساب‌شده بود و تصورم این است که از جانب خداوند این مقدر شده بود که 30 سال و 3 ماه و سه روز با عزت در این دنیا زندگی کند و در آن دنیا هم بقیه زندگی‌اش را...

*آیا با این شایعات کنار آمده بودید؟

ناصر پاشایی: ما در کنارش نشسته بودیم و حتی برای ما اس‌ام‌اس می‌آمد که مرتضی فوت کرده است! حتی گاهی اوقات برخی دوستان درحالی که رویشان نمی‌شد از ما می‌پرسیدند که حال مرتضی چگونه است؟ البته ما از نظر روحی آسیب می‌دیدیم که چرا عده ای دوست دارند مرتضی فوت کند؟ ولی خود مرتضی با این قضیه کنار آمده بود و همانطور که گفتم زیاد احساساتی نبود که زود ناراحت یا خوشحال شود. طبیعی است که انسان ناراحت می‌شد.

*آخرین سوال؛ اخیرا مجلس مصوبی را درحال بررسی است درمورد تصویربرداری از محیط‌های بیمارستانی. این اتفاق برای خیلی از هنرمندان افتاد. خدا را شکر که در مراسم غسل مرتضی این اتفاق رخ نداد اما این اتفاق در بیمارستان درموردش روی داد مانند خیلی از هنرمندان دیگر. یکسری از دوستان عکس و فیلم تهیه می‌کردند و بارها خوانده‌ایم که مادر مرتضی راضی نیست و دوست ندارد کسی پسرش را اینگونه ببیند. با این حال یکسری عکس و تصویر منتشر شد. آیا شما پیگیر این قضیه هستید. تلویزیون یک فیلم دوربین مداربسته را منتشر کرد که نشان می‌داد زاویه ای که فیلم منتش شده با زاویه‌ای که یکی از دوستان مرتضی از پایین پا فیلم می‌گرفت، متفاوت بود. مشخص بود قسمتی که همراهان مرتضی فیلم می‌گیرند قسمتی نبوده که منتشر شده است. درمورد پرسنل بیمارستان شایعاتی درست شد که کار پرستاران بوده است. حتی شایعه درست کردند که پرستاران کم‌کاری کردند و می‌توانستند بیشتر رسیدگی کنند! آیا قصد پیگیری دارید یا نه؟ درنهایت صحبتتان با مردم چیست؟ شهرام شکوهی می‌گفت که این پدیده تبدیل به «سرطان فرهنگی» شده است.

ناصر پاشایی: از کادر پزشکی و پرستاری از طرف خودم و خانواده مرتضی پاشایی تشکر می‌کنم. به خصوص پزشکان و پرستاران آن بخش خیلی خیلی خدمت کردند و ما ممنون‌شان هستیم. ما پیگیری کرده ایم. اما اینکه از کجا بوده است، حدس و گمان‌های زیادی تا قبل از رسیدن به واقعیت و پیگیری مراجع ذی‌صلاح وجود دارد. نکته دیگر این که درهر صورت تکنولوژی دوربین و موبایل همه‌گیر شده است و به جز کار فرهنگی کنترل‌های ان چنانی نمی‌تواند تاثیرگذار باشد. باید کار فرهنگی و اخلاقی صورت گیرد تا افرادی که قصد تصویربرداری و منتشرکردن چنین وقایعی را دارند بدانند که درمورد خودشان یا عزیزانشان هم چنین صحنه‌هایی آزاردهنده است. بنابراین چنین صحنه‌هایی خوشایند نیست که منتشر شود. مطمئن هستم که عموم طرفداران مرتضی پاشایی از دیدن این تصاویر بسیار بسیار آزرده خاطر و ناراحت شدند.و شاید عده قلیلی باشند که بخواهند دست به چنین ماجراجویی‌هایی بزنند. اما متاسفانه تاثیر منفی دارد.

دکتر هاشمی، وزیر بهداشت تکذیب کردند که از پرسنل بیمارستان باشد. ما نمی توانیم کل بیمارستان را در رسانه ها زیر سوال ببریم. دکتر توکلی علاوه بر اینکه پزشک جراح مرتضی بود عنوان می‌کرد که صبح ها در راه مسیر بیمارستان سی‌ دی‌های مرتضی را گوش می‌کند.

*در پایان که ایشان جاودانه شدند و چه خوب که مهر و امضای خودشان را بر زندگی زدند و رفتند. خداوند ایشان را رحمت کند. اگر در پایان صحبتی دارید بفرمایید. امیدوارم که روحش قرین رحمت الهی باشد.

منصور پاشایی: از شما تشکر می‌کنم که منت سر ما گذاشتید و تشریف آوردید. همچنین از خبرگزاری فارس هم تشکر می‌کنم که به‌خوبی این خبر را پوشش دادند. از همین جا هم اعلام می‌کنم که اگر باز هم موردی بود که لازم باشد در خدمت شما باشیم و توضیحاتی به مردم ارائه دهیم، در خدمتتان خواهیم بود. به دلیل اینکه می‌دانیم مرتضی متعلق به مردم است و طبیعتا مردم به دنبال شنیدنی از اخبار مرتضی هستند و دوست دارند درموردش بیشتر بدانند. با کمال میل در خدمتتان هستیم و استقبال می‌کنیم و امیدواریم که خداوند به شما اجر دهد.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930914000488#sthash.1QC0bvjE.dpuf



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : یک شنبه 16 آذر 1393برچسب:, | 2:3 بعد از ظهر | نویسنده : محمّدامین کیالها |